آنچه در مقابل شما، چشمانتان را به دقت واداشته، نوشته‌ای ست كه درباره ی مسجدالاقصی تهیه شده و تاریخچه‌ای است كه مقداری ما را با این بنای تاریخی آشنا می‌كند.
در این باره به ازكتاب هایی چون"تاریخ اورشلیم"، "سرگذشت فلسطین" و مانند آن، كه برای این موضوع مطلب آورده‌اند، مراجعه كردیم و همچنین از شبكه ی جهانی ارتباطات (اینترنت) كمك گرفته‌ایم که با مراجعه به سایت" گوگل" به راحتی قابل دسترسی است ولی در متن به آن ها برگشت داده نشده بلکه به طور آزاد از آن ها برگرفته شده،  البته هرکجا که نیاز به ذکر مرجع بوده، آورده شده است.
لازم است این نکته همین جا یاد آوری شودکه: مسجد الاقصی نام خاصّ برای این بنای مقدس و دینی نیست. به اضافه آن زمان که پیامبراسلام به آنجا سیر شبانه ملکوتی داشته اند، مسجد به اصطلاحِ بعد از اسلام نبوده؛ بیت الله الحرام نیز مسجد به این اصطلاح نبوده است ؛ کعبه بتکده بود و آنجا نیز دست کمی از کعبه و حرم اطراف آن نداشت. قرآن هم به کنیسه و کلیسا مسجد می گوید برای این که این دو مکان مقدس محل عبادت بوده اند، مسجد گفته است. اما این که" اقصی" فرموده برای این است که از مسجد الحرام دور بوده؛ مثل آنجا که می فرماید : وَ جاءَ رجلٌ من اَقصیَ المدینه: فردی از آن محل دور شهر آمد...
بنا بر این مسجد الاقصی یعنی:  مسجدی که در آن دور دست ها قرار داشت. بعد ها همین نام قرآن  بر آن ماند و الاّ برای ساکنان شهر ایلیای آن زمان و بیت المقدس بعد از آن، مسجد نزدیکی بوده و برای آنان، مسجدالحرام ، مسجدِ دور دست به حساب می آمده است.
عنوان مسجد الاقصی در گذشته بر تمام مسجد الاقصی، بناها و تأسیسات آن اطلاق می‌شد که مهم‌ترین آنها " قُبّةُ الصخره " شریف است و از همین رو ما در این نوشتار خود، زمانی که از عنوان مسجد الاقصی به عنوان کانون اصلی شهر اشغالی قدس یاد می‌کنیم منظورمان همان حرم شریف به همراه دو عنصر اصلی خود یعنی همان مسجد مبارک الاقصی و قُبّة ‌الصخره است که در داخل مسجد با دیوارهای محصور شده‌، قرار گرفته‌اند.  بدین جهت قبه  گفته اند که قبل از بنای مسجد، گنبدی بر آن بنا کرده بودند. اکنون به واژه‌هایی می‌پردازیم تا اندكی به آنچه در بحث مذكور می‌آید، شناخت پیدا كرده باشیم و بدون پیچیدگی و سر در گمی، مطلب برای ما ،  گیرا باشد.
  یبوس:
طایفه‌ای از كنعانیان بودند كه خود نیز تیره‌ای از عرب‌ها به حساب می‌آمدند؛ اینان "در كوهستان حوالی اورشلیم سكونت داشتند"  كنعان هم یكی از پسران حضرت نوح (ع) بود كه بر اثر نافرمانی پدر، مغضوب گردید و هم چنین كنعان نیز نام چهارمین فرزند حام بن نوح بوده است. (در مصر هم فرزندان قبط بن حام ساكن شدند) اینكه به كنعانیان مشهور شدند؛ معلوم نیست به كنعان بن نوح برمی‌گردد و یا به كنعان بن حام بن نوح. به نظر می‌رسد دومی ملاك باشد، یا علت دیگری ولی این اسم‌ها در نام كنعانیان دخالت دارد. افزون بر آن، نام منطقه‌ای كه حضرت یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم خلیل الله در آنجا به دنیا آمد، كنعان بوده. كنعان در "شام" بین "حماة" و لبنان و دریای مدیترانه قرار داشت كه زادگاه حضرت یوسف نیز بوده است. البته فنیقیان كه ساكنان لبنان و اطراف آن بودند خود بخش بزرگی از كنعانیان به حساب می‌آمدند.
قابل ذكر است حضرت ابراهیم كه پدر اسحاق و اسماعیل بوده اهل كنعان نبوده و از شهر "اورِ" بابل به آن سرزمین هجرت كرده است. اسحاق در آن منطقه نشو و نما نمود و اسماعیل با مادرش به دیار حجاز آورده شدند و در آنجا رشد نمود. در حقیقت خانواده ی غیرعرب ابراهیم دو شاخه نژادی و در سرزمین عرب (شبه جزیره عرب) پدید آورد.
از اسحاق و یعقوب پیامبران در كرانه بحر ابیض (دریای مدیترانه) این بخش از جزیرة العرب و از اسماعیل برگزیدگانی از طرف خدا در كنار بحر احمر (دریای سرخ)؛ مكانی مقدس در این منطقه تجدید بنا شد، مكانی مقدس كه از زمان حضرت آدم پدید آمده بود، دوباره زنده گردید.
در واقع شهری را كه ابراهیم خلیل به آن هجرت کرد با آمدن او مقدس شد و این تقدّس را در این قسمت از كره خاكی تقسیم كرد و مبارك گردانید. مسجد- بنا به فرمایش قرآن- آن منطقه، بارَكنا حَوله" شد     (سوره ی اسراء) و اورشلیم یا اورشالم یا بیت المقدس گردید و منطقه ی مسجدالحرام، جایگاه شاخه ی دیگری از نسل ابراهیم نیز "مباركاً و هدی للعالَمین" شد و "مكّه" یا "بكّه" نام گرفت.
اورشلیم:
  شلیم یا شالم با سلیم یا سالم از یك ریشه هستند كه معنای صلح و سلامت می‌دهند. در هر دو واژه عبری و عربی است. البته شلیم را شهر نیز گفته‌اند و اورشلیم را شهر مقدس معنا كرده‌اند. شاید این معنا مجازی باشد و در حقیقت "صلح و آرامش مقدس" معنا بدهد و به مرور جایگاه صلح مقدس نام گرفته باشد و جایگاهی كه مثل مكه باید عاری از هر نوع درگیری و جدال باشد.
پس سلیم عربی و شلیم عبری معنا بیگانه‌ای از هم ندارند.  البته ناگفته نماند، به نظر می‌رسد كلمه "اور" درست از زمانی كه حضرت ابراهیم از سرزمین بابل به آنجا هجرت كرد، وارد زبان آن دیار شده باشد،چون همیشه تأثیر گذاران در زبان مردم، نخبگان و سخنران بوده‌اند.
لذا مردم بومی شعبه‌ای از كنعانیان به نام یبوس، قبل از نسل حضرت یعقوب ساكن منطقه بوده‌اند و این منطقه به نام همانان شهرت داشته است و فرزندان حضرت یعقوب میهمانان كنعان بوده‌اند. " كه تقریباً هزار و هشتصد و پنج سال قبل از میلاد"  بوده به عبارتی زندگانی  یبوس‌های كنعانی در این منطقه، هفت قرن قبل از ورود حضرت ابراهیم اتفاق افتاده است و با خروج حضرت موسی و بنی‌اسرائیل از مصر كه در سال "یكهزار و دویست و نود ق.م" بوده،  یكهزار و دویست و ده سال فاصله زمانی دارد كه حداقل دوازده قرن قبل از ورود بنی‌اسرائیل می‌شود.
اكنون به واژه عبری بپردازیم كه با عربی از لحاظ حروف یكی ست.
عبری:
عبری به كسی می‌گویند كه از جایی عبور می‌كند، چون حضرت ابراهیم از این منطقه ی فرات عبور كرده و در دیار شام سكنا گزیده، فرزندان او را عبری می‌گویند و بعضی نیز فرزندان یعقوب (بنی‌اسرائیل) را كه از رود نیل گذشتند و به فلسطین وارد شدند، عبری می‌گویند.
زبان حضرت ابراهیم و فرزندان او سریانی بود كه زبان شمال بین النهرین  بوده است و در حدیث آمده "پنج تن از پیامبران به زبان سریانی سخن می‌گفته‌اند، اسحاق و یعقوب، داوود و موسی و عیسی" و باید بر این حدیث، پیامبران دیگر را نیز اضافه كرد مثل حضرت لوط كه برادر زاده یا خواهر زاده حضرت ابراهیم بوده و از یك منطقه می‌باشند و ممكن است راوی اسم پیامبرانی را فراموش كرده باشد.
  ایلیا:
  ایلیا كه در زبان عبری، به علی گفته می‌شود، نام مقدسی است كه در زبان سریانی عبری و حتی سانسكریت آمده است. ممكن است چون امام علی به عنوان یار با وفای پیامبر و وصی او در كتب عهد عتیق پیشگویی و مطرح بوده، از مسیحیان نجران گرفته تا بودا در مشرق زمین با نام او آشنا بوده‌اند و در دیار و سرزمین كنعانیان نیز كه بعد از نوح سرزمین فرزندان نوح بوده، نام مقدسش بر زبان‌ها جاری می‌گشته و مردم آن دیار كه عشق او را از زبان پیامبران در سینه می‌پروراندند، به یاد او، این منطقه را "ایلیا" نام نهاده باشند.
زمانی كه خلیفه دوم عمر آنجا را فتح كرد، نام شهر، هنوز ایلیا بود. ارتباط خلیفه دوم عمر و كعب الاحبار كه قبل از اسلام آوردن نیز از دانشمندان یهود  بشمار می رفت و از  آینده، اخباری را از تورات حفظ كرده بود، بی تأثیر در روی آوردن خلیفه به این منطقه نبوده است و  بعد که  بنی امیه هم قدرت را در دست گرفتند، به ویژه وقتی عبدالملك بن مروان، حجاز را در اختیار عبدالله بن زبیر دید، توجه مسلمانان را جهت حج گزاردن به بیت المقدس معطوف داشت. روشن نیست چرا نام این شهر عوض شد؟ بعید نیست در دوران حکومت بنی امیه باشد که نام علی را بردن جرم بوده است.هرچه بود، نام شهر به بیت المقدس تغییر یافت.
به طور  دقیق مشخص نیست از چه زمانی بیت المقدس کنونی، ایلیا نام داشته است. چون در كتاب انجیل نام آن حضرت به وضوح الیا یا ایلیا آمده و مسیحیان نجران كه برای خنثی كردن حركت پیامبر به مدینه آمدند از نام علی  در كتاب خود مطلع بودند و وقتی آن حضرت را واسطه قرار دادند تا پیامبر آنان را بپذیرد بیشتر آن شخصیت بزرگ را شناختند و به ویژه وقتی در جریان مباهله قرار گرفتند، جایگاه معنوی آن حضرت را بهتر درك كردند و به آنچه در كتاب خود دیده بودند، بیشتر واقف شدند.
نام ایلیا بر این شهر درست، در زمانی است كه مسیحی‌ها قدرت را در دست دارند و وقتی خلیفه دوم عمر به آنجا وارد شد با اسقف نصاری به نام سوفرونیوس به نرمی رفتار كرد و با او در معابد به گردش پرداخت و در امان نامه خلیفه عمر نام ایلیا بر شهر مشهود است.
از حضرت علی هم در حدیث بلندی آمده است كه در انجیل نام من ایلیا می‌باشد: اَنا اسمّی فی الانجیل "الیا".    
افسوس كه نیستند كسانی كه نام ایلیا را بر آن شهر نهاده‌اند خود بگویند: بله نام یار و  وصی پیامبرِ بشارت داده شده، توسط حضرت عیسی را بر شهر نهاده‌ایم تا عشق وعلاقه خود را به او اعلام داریم.
اما آنچه درباره امام علی  از بودا نقل شده است:
رؤیای بودا:
روح بسیار بزرگی مرا مبارك گفتگو چنین بشارتم داد: عبادت و بندگی تو پذیرفته و ثمربخش شد. برو به ذكر و تسبیح نام من مشغول شو تا هر چه خواهی برایت میسّر شود.
نام من "ایلیا" است و ملاقات با من نزد دیوار شكافته شده در جای بسیار پاك و مقدس به صورت یك بچه خواهد بود، اما هنوز تا آن زمان بسیار مانده است.
بودا در استغاثه‌ای به حضرت امیر چنین دعا می‌كند... ای شیر خدا روبهان دنیا می‌خواهند مرا بخورند تو را سوگند می‌دهم به آن كس كه دست و بازویش هستی و به آن كس كه نیرو و قدرتش در تواست مشكل مرا بگشای؛تو نامی داری كه نام خداست بیا كه نظر بر چهره ی تو افكندن برابر با هزار عبادت است زیرا تو چهره خدای متعال هستی ای محبوب من! تو همه چیز هستی...خدایا به واسطه آن وجود مقدس كه بسیار مهربان و برای همه رحمت است مرا یاری كن.
خدایا به و اسطه ی اولاد پاك او مرا نجات بخش...
هنگامی كه بودا در بستر مرگ آرمیده بود و آخرین لحظات عمر وی سپری می‌شد، عزیزترین شاگرد وی به نام "آناند" یا " آناندا" در خدمتش نشسته بود، چون استاد را در حال احتضار دید، سخت به گریه و زاری پرداخت.
بودا كه چنین دید او را تسلی داده و تبسّم كنان فرمود:
آناند عزیز! اندوهناك مباش ... زمانی خواهد آمد كه شخص دیگری به نبوت مبعوث گردد... آموزگار انس و جن خواهد بود ... وی كسی ست كه پیامبری به او ختم خواهد شد بر سر او یك تاج پنج پهلو باشد كه مانند خورشید و ماه بدرخشد و نام الماس بزرگ او "آلیا" باشد.
به یاد داشته باش كه آن انسان‌های پاك، در ابتدا آفریده شده‌اند ولی هنوز به ظاهر شدنشان بسیار مانده است. ستمگران، دُردانه‌های وی را بس زیان و آزار رسانند.
پادشاهی دو دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان، كشن بزرگ تمام شود.... دین خدا زنده گردد و نام او"ایستاده" :(قائم) باشد.
صهیون ، صیون  
این نام در اصل از کوه قدس یا  بیت المقدس است  که هیکل سلیمان، مسجد الاقصی و قبة الصخره بر روی آن ساخته شده،          صخره یی که پیامبر اسلام از آنجا عروج کرده بود در درون مسجد عمر یا قبة الصخره موجود است. یهودیان ، کوه صهیون و شهر قدس ( اورشلیم ) یا جروزالم را سمبل ملیت خود می دانند و عقیده دارند که مقدسات ملی و مذهبی ایشان توسط پادشاهان بنی اسراییل - داوود و سلیمان -  بنا شده و  واژه سیاسی صهیونیسم از این کلمه گرفته شده است.
نهضتی به این نام که در سال 1897/1276خورشیدی توسط تئودور هرتسل ، یهودی اتریشی در اولین کنگره جهانی صهیونیست ها در شهر" بازل" سوئیس به وجود آمده و با این اعتقاد که یک ملت واحد یهود ، مرکب از یهودیان سراسر جهان وجود دارد، خواستار تأسیس کشوری یهودی شدند که  بهترین جا را فلسطین برآورد کردند. صهیونیستها در همگامی با استعمارگران اروپایی به ویژه استعمار گران انگلیسی و در اتحاد با آنها ، این واقعیت را که در فلسطین، ملتی با تمدن اصیل و غنی سکونت دارد ،  به طور عملی نادیده گرفتند در واقع ، صهیونیسم ، نهضت  سیاسی ساخته و پرداخته سرمایه داران یهودی اروپایی و با محتوای ناسیونالیسم افراطی، جنگ طلبی و توسعه طلبی است که خواسته های خود را نه تنها به حساب ملتی دیگر که هیچ نقشی در یهود ستیزی ندارد ، بلکه به حساب یهودیان جهان تحقق بخشیده است . صهیونیسم ها برای تحقق هدف های خود در فلسطین به تمامی اشکال تروریسم و حیله گری روی آوردند  بدین ترتیب ، فلسطینی ها را از خانه و کاشانه خود آواره نمودند و در سال 1948برابر با 1327 خورشیدی،  تشکیل دولت اسرائیل را در یکی از مهم ترین نقاط سه قاره دنیا و در قلب ذخایر انرژی خاورمیانه و در نقطه تمرکز و و تراکم مسلمانان اعلام             می کردند . صهیونیسم از لحاظ برنامه ی توسعه طلبی قدرت های جهانی در خدمت خود می خواهد که در اساسنامه آنها آمده است و ما در آینده به آن می پردازیم. مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز در تاریخ10/11/1975بیانیه یی را به تصویب رساند که مقرر می دارد : " صهیونیسم شکلی از شکل های نژاد پرستی و تبعیض نژادی است " در جهان عرب ، شناسایی دولت اسرائیل می تواند به معنی دست کشیدن فلسطینی ها از حقوق تاریخی و آینده شان در فلسطین باشد. اسرائیل که مفهوم نامشخص و نامحدودی از کشورش دارد ، تنها کشور جهان است که به خود به عنوان کشور در حال تکوین نگاه می کند . بدین ترتیب ، تجاوز و توسعه طلبی و نقض حقوق دیگران از اموری است که در ماهیت آن قرار دارد   برسر در مجلس اسرائیل  به عبری نوشته شده:  ای اسرائیل مرز های تو از "نیل" است تا "فرات"  یعنی آرزوی شان گرفتن کشور های اسلامی است. 
نگاهی به تاریخچه قدس
  بلحاظ تاریخی، قدس از كهن‌ترین شهرهای جهان به شمار می‌رود به طوری كه عمر آن از (45) قرن فراتر است، مهد سه آیین آسمانی یهودی، مسیحی، اسلام.
همانطور که گفته شد، قدس در ادوار و اعصار به نام‌های متعددی شناخته شده که آخرین آن قدس شریف است.
یبوس همان نامی است كه قدس قریب به 4500 سال پیش بدان شناخته شد و منسوب به یبوسی‌هایی بوده كه از تبار عرب‌های اولیه جزیره العرب هستند، یبوسی‌ها ساكنان اصلی قدس به شمار می‌روند، آنان نخستین ساكنان قدس هستند كه در حدود (2500 ق. م) به همراه قبایل عرب كنعانی به این منطقه آمدند و با تپه‌های مشرف بر شهر قدیمی قلعه ای را بر تپه جنوب شرقی یبوس ساختند كه به دژ یبوس معروف گشت،  (این دژ از قدیمی ترین بناهای قدس به شمار می‌رود) ، هدف از ساخت این دژ دفاع از شهر و محافظت از آن در برابر حملات و تهاجمات عبرانی‌ها و مصری‌ها (فراعنه) بوده است. یبوسی‌ها همچنین نسبت به تأمین آب دژ و شهر خود همت گماشتند، آنان قناتی را حفر كردند تا آب چشمه جیحون (نبع العذرا) واقع در دره قدرون (امروزه به چشمه سلوان معروف است) را به درون دژ و شهر انتقال دهند.
قدس به نام" اور شالم" نسبت به شالم (خداوند صلح كنعانی‌ها) نیز معروف بود. این نام در كتب مصری معروف به لوح‌های تل العمارنه  كه تاریخ آن به قرنهای هیجدهم و نوزدهم قبل از میلاد باز می‌گردد، ذكر شده است.
یبوس در دست یبوسی‌ها و كنعانی‌ها بود تا این كه در سال (1409ق.م) به تصرف داوود پیامبر (ع) در آمد و از آن هنگام به شهر داوود موسوم گشت، داوود نبی این شهر را به پایتختی برگزید. برنامه ساخت معبد ریخته شد  و بنای آن در اواخر عمر حضرت داوود شروع شد؛ حضرت داوود از سال 1010 تا 970 قبل از میلاد حكومت می‌كرده و در زمان حضرت سلیمان 7 سال طول كشید تا ساخته شد كه به هیكل سلیمان شهرت یافت "هزار تا هزار و یكصد سال پیش از ولادت مسیح بنیان گذاری شد. "حضرت داوود با چهارده نسل شجره‌اش به حضرت ابراهیم می‌رسید". "داوود مكان آن را از ارنان یبوس به ششصدمثقال طلا خریده بود" (هر گرم طلا 600/4 مثقال می‌باشد).
 این شهر پس از حضرت داوود به فرزندش سلیمان (ع) رسید و در عهد ایشان به اوج شكوفایی معماری رسید، در همین مقطع دین یهود رواج یافت.
 در سال 586 ق.م قدس به حكمروایی فارسیان در آمد، این شهر پیشتر توسط بخت النصر اشغال و به طور كامل ویران شده و ساكنان یهودی به بابل انتقال یافته بودند. شهر قدس در حكمرانی فارس‌ها بود تا اینكه به سال332ق.م توسط اسكندر مقدونی به اشغال در آمد. قدس در عصر یونانی دوره بی ثباتی را سپری كرد به ویژه پس از مرگ اسكندر مقدونی كه بحران‌ها و اختلافات میان بطلمیان (پیروان بطلمیوس كه مصر را تصرف كرده و دولت بطلمیان را تأسیس كرد) و سلوكیان (منسوب به فرمانده سلوكس كه با تصرف سوریه حكومت سلوكیان را بر پا نمود) بود، این دو سعی در تصرف و حكمرانی بر این شهر را داشتند.
در سال 63 ق. م رومیان   به فرماندهی"بومبی" قدس را اشغال كردند، در سال 135م "هادریانوس"  امپراطور روم، شهر قدس را كاملاً ویران ساخت و به جای آن مستعمره ای جدید بنام (ایلیا كابتولینا) دایر نمود.
قدس در دوران بیزانسی (330- 636) ایلیا نامیده می‌شد، در این برهه با گرویدن قسطنطین(کنستنتین) امپراطور به دین مسیحیت، آیین مسیحیت دین رسمی امپراطوری بیزانسی گشت. در این دوره همچنین هیلانا ملكه مادر، كلیسای قیامت را در سال 335 م بنا نهاد.
در سال 614 م فارس‌ها، دوباره قدس را اشغال كرده و بخش       عمده ی كلیسا‌ها و دیر‌های آن را از میان بردند. قدس تا سال 627 م جزوِ قلمرو فارس‌ها بود تا اینكه هركول آن را باز پس گرفت و این شهر تا فتح اسلامی در حكمرانی بیزانسی‌ها بود.
 از آنجایی كه اسلام آیینی جهانی بوده و به عرب‌ها محدود                   نمی شد، مسلمانان به فتح كشورها پرداختند، در نتیجه فلسطین از جمله نخستین كشورهایی بود كه سپاهیان اسلامی به سوی آن رهسپار شدند. با شكست رومیان در نبرد یرموك، موضوع دستیابی مسلمانان به قدس و گشودن آن دیگر امر ساده ای گشت و در سال 15 هجری / 636 میلادی خلیفه عمر بن الخطاب، صلح جویانه وارد ایلیا شد و بواسطه امان نامه ای كه به اسم ایشان معروف گشت، برای مردمانش امنیت به ارمغان آورد. با ورود مسلمانان به قدس دوره ی جدیدی از تاریخ این شهر آغاز می‌شود و سلاله‌های خلافت اسلامی، حكمرانی بر این منطقه را پی در پی تداوم بخشیدند، به طوریكه پس از خلفای راشدین، اموی‌ها، عباسی‌ها، اخشیدیون، فاطمیون و سلاجقه حكمروایی كردند. در طول این مدت و به عبارتی از زمان فتح عمر  تا سال 217 هجری قدس به نام ایلیا و بیت المقدس موسوم و نامیده می‌شد، عمركه آمد، بیت المقدس شد. تا اینكه كم كم و برای اولین بار در تاریخ اسلامی یعنی به طور دقیق از سال 216 هجری كه مأمون خلیفه ی عباسی دستور انجام بازسازی لازم بر روی قبةالصخره را صادركرد، این شهر قدس نام گرفت.
در سال 217 هجری همین خلیفه مبادرت به ضرب سكه هایی با نام قدس (به جای ایلیا) نمود كه احتمالاً این اقدام ایشان به منطور یاد آوری سالگرد بازسازی قبةالصخره  بوده است.
بنا بر این نامگذاری شهر قدس به همین نام بر خلاف تصور برخی‌ها كه معتقدند این نامگذاری به پایان عصر مملوكیان (قرن نهم هجری) باز می‌گردد، از بدوِ قرن سوم هجری بوده است.
این نامگذاری بعدها جا افتاد به طوری كه در زمان خلافت عثمانی به نام " قدس شریف" موسوم گشت. به سال (492 هـ /1099 م) صلیبی‌ها قدس را اشغال و بدون توجه به قداست و جایگاه دینی اش، ‌دست به فساد و ویرانی زدند و در این رهگذر مرتكب قتل عام‌های و حشیانه ای در صحن حرم شریف شدند. صلیبی‌ها به این اعمال ددمنشانه بسنده نكرده و علاوه بر تاراج و چپاول، مسجد الاقصی را به كلیسا و اسطبل برای اسب‌ها و احشام خود مبدل ساختند و پس از صلیبی‌ها به اسطبل سلیمان معروف شد. این رفتار صلیبی‌ها با آن روح تسامح اسلامی كه در عملكرد عمر بن الخطاب به هنگام ورودش به شهر قدس تجلی یافته بود به طور كامل متناقض و مغایر بود ولی مبلّغان مسیحی که امروزه در کشورهای اسلامی ، داد صلح طلبی سر می دهند و کانال های تلویزیونی شان در حال تبلیغ  بر ضد اسلام  به عنوان هراس افکن و تروریسم هستند و پیامبر ما را جنگ طلب قلمداد می کنند، جنایت های جنگی خود را در گذشته و حال فراموش کرده اند.
سر انجام حق هویدا و باطل زدوده گشت و نصرت الهی بر سلطان صلاح الدین ایوبی نازل و ایشان را در نبرد معروف حطین (سال 583 هـ / 1187 م) بر صلیبی‌ها پیروز گردانید. سلطان صلاح الدین فلسطین را آزاد و قدس را از چنگال صلیبی‌ها رهانید و آن را به ‎آغوش اسلام و مسلمانان بر گردانید.
قدس پس از ایوبی‌ها همچنان در اختیار مسلمانان بود و عاقبت در سال 1917 م حکومت خلافت عثمانی ها بر قدس، توسط انگلیسی‌ها سرنگون شد و در حقیقت سلطه ی صهیونیسم بر این خطه از سرزمین اسلامی شكل گرفت و شد آن چه شد و تاكنون ادامه همان سلطه بر هوس كشورگشایی آنان افزوده است. 
قداست حرم شریف
كسی خبر از وجود معبد و مسجدی در دوردست‌ها از مكه مكرمه سراغ نداشت تا اینكه پیامبر اسلام برای نماز آن سمت را انتخاب كرد و مسلمانان متوجه آن مسجد شدند، البته اهل كتاب مهاجر، از آن دیار مطلع بودند و برخود می‌بالیدند كه پیروان دین جدید به آن سمت نماز می‌خوانند؛  پس:  در درجه ی اول، مقدس شدن این حرم شریف بر مسلمانان برای معراج یعنی: سیر شبانه ی پیامبر گرامی اسلام در شب بیست و هفتم رجب المرجب (یكسال قبل از هجرت) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی در بیت المقدس و از آنجا با عنایت خداوند متعال از این نقطه ی شروع  و عروج به عالم بالا دارد که با ذکر نخستین آیه ی سوره "اسراء" به جایگاه و موقعیت آن اشاره دارد این فرموده ی حق تعالی است: "سُبحانَ الّذی اَسری بعبدِه لیلاً مِن المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الّذی بارَكنا حَولَه لِنُریَه من آیاتِنا إنّه هو السّمیع البصیر"  : پاك و منزه خدایی كه شبانگاه بنده ی خود را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی روان کرد به همان مسجدی كه پیرامونش را با علایم و آیات خویش خجسته گردانیده ایم به راستی كه او شنوا و بیناست. 
  در درجه ی دوم به خاطر اینکه نخستین قبله گاه است و مسلمانان پیش از آنكه رو به كعبه نماز برپادارند، مدت هفده  ماه به طرف قدس نماز می گزاردند و آن مسجدی كه پیامبر در مدینه قبله را به طرف كعبه برگرداند مسجد قِبلتَیَن لقب گرفت و اكنون نیز محل عبادت مسلمانان غیر بومی حج گزار هم هست.  و سومین حرم شریف الهی به شمار می‌رود که حدیث آن را در پیش آوردیم.
از سوی دیگر از یار پیامبر(ص)، ابوذرغفاری، نقل شده: " من از رسول خدا پرسیدم: ای رسول خدا اولین مسجدی که بر روی زمین احداث شده،  کدام است؟ آن حضرت پاسخ دادند: مسجدالحرام سپس پرسیدم که پس از آن کدام مسجد؟ فرمودند: مسجدالاقصی".
بنابراین مسجد مبارک الاقصی دومین مسجد بر روی زمین پس از مسجدالحرام در مکه مکرمه به شمار می‌رود.
آنچه بر اهمیت این مسجد و اهمیت نمازگزاردن در آن اشاره دارد، این فرموده ی نبی مکرم اسلام است: اگر فردی در منزل خود نماز گزارد، ثواب همان یک روز نماز خود را می‌برد اگر در مسجد نماز بگذارد ثواب 25 نماز و اگر در مسجد جامع نماز گزارد، خداوند ثواب 500 نماز را به او اعطا می‌کند اما اگر در مسجد مبارک الاقصی نماز برپای دارد، ثواب 50 هزار نماز را دریافت می‌کند.
 در روایت دیگری از  پیامبر بزرگ اسلام است که: هر کس در هر جایی از مسجد الاقصی نمازبگذارد ثواب آن پانصد برابر نماز در اماکن دیگر به جز مسجد الحرام و مسجد النبی است.
همچنین امام علی در روایتی نماز در مسجد بیت المقدس را با هزار نماز معادل می‏داند و می‏فرماید: "صلاة فی بیت المقدس الف صلاة  : یک نماز در بیت المقدس برابر هزار نماز است ."
   لذا قداست مسجد الاقصی در باورهای اسلامی ریشه دارد و اسلامیت مسجد الاقصی به واقعه ی  معراج نبی اكرم سندیت یافت، و معجزه ای پرآوازه ای برای رسول مكرم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) گردید.
رسول اكرم در بیان ارتباط تنگاتنگ و جایگاه مسجد الاقصی از مسجد الحرام (مكه) و مسجد النبی (مدینه) می‌فرمایند: "لاتشدّ الرّحال الاّ الی ثلاث مساجد: المسجد الحرام و مسجدی هذا و المسجد الاقصی" : "بار و بُنه به قصد سفر و زیارت بسته نشود مگر به این سه مسجد : مسجد الحرام، مسجد من"مسجدالنبی" و مسجد الاقصی"
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمودند: "اربعة من قصور الجنة فی الدنیا: المسجد الحرام و مسجد الرسول صلی الله علیه و آله و مسجد بیت المقدس و مسجد الکوفة;  چهار بنا در روی زمین از کاخهای بهشتی است: مسجدالحرام، مسجد رسول الله صلی الله علیه و آله، مسجد بیت المقدس و مسجد کوفه ." ابوحمزه ثمالی از امام باقر علیه السلام روایت می‏کند که آن حضرت فرمود: "المساجد الاربعة: المسجد الحرام و مسجد رسول‏الله صلی الله علیه و آله و مسجد بیت المقدس و مسجد الکوفة، یا ابا حمزة! الفریضة فیها تعدل حجة والنافلة تعدل عمرة  : چهار مسجد در روی زمین (دارای فضیلت ویژه‏ای) است: مسجد الحرام، مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله، مسجد الاقصی و مسجد کوفه . ای ابوحمزه! انجام نمازهای واجب در این مساجد معادل حج ثواب دارد . و بجای آوردن نماز مستحبی (در آنها) برابر حج عمره خواهد بود ." 
سید قطب می‏گوید: "اسراء" ، تمام ادیان توحیدی بزرگ از ابراهیم و اسماعیل تا خاتم النبیین صلی الله علیه و آله را به یکدیگر پیوند داد و اماکن مقدس ادیان توحیدی را در یک جا متمرکز نمود چنان که گویی حضرت محمد صلی الله علیه و آله - خاتم النبیین - با این سفر شبانه ی  خود اعلام می‏دارد که پیام و رسالت او حاوی رسالت پیامبران قبلی و ادامه راه آنان است . 
فضائل و قداست ‏شهر بیت المقدس از منظر اسلام آن چنان اهمیت دارد که دانشمندان مسلمان در این موضوع کتاب های ویژه‏ای تألیف کرده‏اند . فضائل بیت المقدس، الفتح القسی فی الفتح القدسی، الانس فی فضائل القدس، روضة الاولیاء فی مسجد الایلیاء، تحصیل الانس لزائر القدس، الانس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل، نام برخی از این کتابهاست که در مورد اهمیت، فضائل و برکات مسجد الاقصی وحرم شریف قدس از منظر اسلام سخن می‏گویند . 
مسلمانان كه به اهمیت و جایگاه رفیع مسجد الاقصی و بیت المقدس و همچنین ارتباط متین آن با باورهای اسلامی واقف شدند، درصدد ایجاد تحول به سوی اسلامیت آن برآمدند.
در سال 15 هجری (636 م) نیروهای مسلمان، پس از فتح شام به سوی شهر بیت المقدس روی آوردند، آنان مدت 4 ماه آن شهر را محاصره کردند و سختی های زیادی را متحمل شدند تا شهر را بدون خونریزی ، جنگ و کشتار به دست آورند .
حاکمان شهر، که از یاری رومی ها ناامید شدندو مردم شهر که از دست‏حکمرانان بی کفایت‏خسته شده بودند، پیشنهاد کردند که ما شهر را به خلیفه ی وقت تحویل می‏دهیم . مسلمانان نیز شرط آنان را پذیرفته و به خلیفه ی دوم اطلاع دادند که برای تحویل گرفتن بیت المقدس به آنجا بیاید. او نیز با صلاحدید امیر مؤمنان علی علیه السلام و برخی از بزرگان مدینه، با سادگی تمام و مرکبی که گاهی او سوار می شد و گاهی غلام همراهش؛ وقتی نزدیک شهر ایلیا می  رسیدند نوبت غلامش بود تا سوار بر مرکب باشد  که مردم  از بالای دیوار شهر، آن حالت و سادگی را مشاهده کردند و با اطمینان خاطر شهر را به او تحویل دادند. او و همراهانش به ایلیا آمدند و ضمن ملاقات با اسقف ها و رهبران مذهبی، امان نامه‏ای را نوشته و رسماً بیت المقدس را تحویل گرفت .
بخشی از متن امان نامه عمر به ساکنین بیت المقدس چنین است:
این امان نامه ای ست که عمر رئیس مسلمانان به مردم ایلیا  داده است، به جان و مال و کلیسا و صلیب و مریض و سالم و همه ی  افراد آن امان می‏دهد و اجازه نمی‏دهد که کلیساهای آنان را اشغال کنند و آنها را ویران سازند و چیزی از آنها را کم کنند. آنان در مسائل مذهبی آزادند و ایشان هم نباید احدی از یهودیان را در ایلیا سکونت دهند. مردم ایلیا نیز لازم است مانند جاهای دیگر به مسلمانان "جزیه‏" بپردازند و دزدها و رومی ها را از آنجا بیرون کنند . 
پس از امضای این قرارداد، مسلمانان بدون خونریزی و درگیری و در آرامش کامل وارد شهر شدند. اصحابی که در فتح بیت المقدس حضور داشتندعبارتند از: ابو عبیده جراح، معاذ بن جبل انصاری، بلال مؤذن پیامبر صلی الله علیه و آله، ابوذر غفاری، ابو درداء، عبادة بن صامت انصاری، سلمان فارسی، ابو مسعود انصاری، عبدالله بن سلام، سعد بن ابی وقاص، شداد بن اوس و ... 
فتح قدس به دست خلیفه ی دوم و امان نامه ای كه به امان نامه ی عمری  موسوم گشت، امنیت را برای مردم این شهر به ارمغان آورد. این سند بیانگر ارتباط سیاسی و حقانیت قانونی اسلام نسبت به قدس و فلسطین بود. پس از آنكه خلیفه ی مسلمانان كلیدهای شهر قدس را از"صفر نیوس" اسقف اعظم روم دریافت داشت، به منطقه ی حرم شریف كه در آن هنگام به ویرانه ای بدل شده بود، رفته و جایگاه     صخره ی  مباركه را زیارت نمود و دستور پاكسازی كامل را داد. ایشان همچنین دستــور داد: مسجدی در بخش جنوبی حرم شریف احداث شود كه به قُبّةُالصخره یا مسجد عمر معروف است و برروی اسكناس های یكهزار ریالی جمهوری اسلامی ایران تصویرش زده شده بود. خلیفه در گام بعدی به نظم و ساماندهی امور شهر پرداخته و محضرهایی را دایر كردند و به پست و ارتباطات سامان بخشیدند و یزید بن ابی سفیان را به ولایت این شهر گمارد وعباده بن الصامت را در مسند قضاوت نشاند.
همانگونه كه عمر بن الخطاب و خلفای راشدین بعد از  ایشان در فتح بیت المقدس و اسلامیت عملی مسجد الاقصی و ورود آنها در فرهنگ سیاسی اسلامی نقش مؤثری داشتند، خلفا و امرای اموی نیز در شكل دهی نماد تمدن اسلامی آن سهیم بودند، جایگاه دینی و سیاسی بیت المقدس، و مسجد الاقصی را در آن مقطع خاص در پرتو شكست دو               ابر قدرت فارس و روم در برابر دولت نو پای اسلامی به خوبی درك كرده بودند. از این رو تثبیت و تحكیم نماد تمدن اسلامی در بیت المقدس متبلور در مسجد الاقصی ضروری می‌نمود و نتیجه ی آن، بازسازی منطقه ی مسجد الاقصی به شكلی متناسب با عظمت، ثبات و رفاه دولت نو پای اسلامی بود. این طرح (بازسازی) در عهد خلافت عبد الملك بن مروان و فرزندش ولید صورت گرفت كه ساخت قبةالصخره و گنبد سلسله در عهد خلیفه عبد الملك و ساخت مسجد الاقصی و دارالاماره، درب‌ها و آثار عدیده دیگری را شامل شد.
بسیاری از این آثار در عهد ولید و بر اثر زمین لرزه‌های شدیدی كه در بیت المقدس و فلسطین روی داد، تخریب شده و از بین رفتند. 
گویی، دو خلیفه بر اجرای این طرح در قالب واحدی همگون، آن گونه كه از پیش طرح‌ها بر می‌آید، به طوركامل اتفاق نظر داشته اند تا مسجد الاقصی بتواند در برابر بناها و معماری بیزانسی درمنطقه كه شامل كلیسای قیامت در قدس و كلیسای مهد در بیت لحم بود، رنگ و نماد معماری برجسته اسلامی به خود گیرد.
خلفای عباسی به رغم انجام مرمت‌های متعدد به ویژه بازسازی قبةالصخره درعهدخلیفه ی عباسی"مأمون"و نیز بازسازی مسجد الاقصی در دوره ی زمامداری" مهدی" در حدّ توان از عمارت مسجد الاقصی محافظت كردند، به نظر می‌رسد خلفای عباسی توانسته اند این كار را بدون آنكه تغییر محسوسی در شكل و شمایل و معماری اموی‌ها ایجاد كنند،  به انجام برسانند.
 خلفای فاطمی (الحاكم بأمر الله و فرزندش ظاهر لاعزاز دین الله) نیز بسان عباسی‌ها با انجام بازسازی هایی بر روی قبةالصخره و مسجد الاقصی را مرَمَّت و باز سازی  كردند.
این صبغه: (رنگ و روش) معماری مسجد الاقصی در عهد ایوبی‌ها رشد و گسترش یافت به طوری كه ایوبی‌ها پس از آزادی و پاكسازی مسجد الاقصی از لوث صلیبی هایی كه به آن آسیب رسانده و ظاهرش را تغییر داده بودند، مسجد را به وضعیت پیش از تهاجم صلیبی‌ها در آورده و ضمن انجام مرمت هایی، پاره ای تأسیسات را در آن به وجود آوردند. این اقدامات جهشی در تحول معماری به حساب آمد.
مملوكیان نیز در اظهار و نمایاندن چهره معماری اسلامی مسجد مبارك الاقصی سهیم بودند و دومین جهش در رشد و پیشرفت معماری به دست آنان صورت گرفت و در واقع متمم طرح‌های اموی‌ها بود و در این دوره چهره معماری حرم شریف كه بیانگر اسلامیت مسجد مبارك الاقصی در طول این دوران‌ها است، تكمیل گشت.
مملوكیان علاوه بر احداث راهرو ها، مدارس دینی، مناره‌ها و درب ها، نسبت به مرمت گنبد ها، سقاخانه‌ها و نیمكت‌ها و محراب‌های كنونی و. .. در صحن حرم شریف اقدام كردند.
هم زمان با شكل گیری معماری مسجد الاقصی، جایگاه دینی آن در نزد مسلمانان كه از قرآن كریم و احادیث شریف نشأت گرفته است، تبلور و عینیت یافت. به یقین اگر این جایگاه نبود، قدس امروزه شاهد این معماری و آبادانی در مسجد الاقصی نبود.
مسلمانان از زمان فتح عمری، به قصد زیارت و برگزاری مناسك در مسجد الاقصی و تبلیغ دعوت اسلامی بار سفر می‌بستند. حتّا شخص خلیفه ی دوم تعدادی از صحابه خود را كه در ركاب ایشان وارد قدس شده بودند، مكلف نمود در بیت المقدس سكنا گزیده و علاوه بر وظایف اداری به امر تعلیم در مسجد الاقصی بپردازند. از جمله ی این صحابیون عباده بن الصامت (متوفی 34 هجری) نخستین قاضی در فلسطین و شداد بن أوس (متوفی 58 هجری) كه هر دوی آنها در بیت المقدس دار فانی را وداع گفته و در مقبره ی باب الرحمه، واقع در بیرون از حصار شرقی مسجد الاقصی به خاك سپرده شدند  .
علمای اعلام از گوشه و كنار و به منظور فراگیری علوم به قصد مسجد الاقصی عزیمت كردند كه از آن جمله: مقاتل بن سلیمان مفسر (متوفی 150 هجری) و امام اوزاعی بن عبد الرحمن بن عمرو فقیه اهل شام (متوفی 157 هجری) و امام سفیان الثوری پیشوای اهل عراق (متوفی 161 هجری) و امام لیث بن سعد عالم مصر (متوفی 175 هجری) و امام محمد بن إدریس شافعی از ائمه اربعه (متوفی 204 هجری) بودند.
زاهدان و شیوخ صوفی نیز طی قرن‌های سوم و چهارم هجری با قصد تقرب، انجام مناسك، زیارت و اعتكاف در مسجد الاقصی بار سفر بستند، برای مثال: بكر بن سهل الدمیاطی محدث(متوفی سال 289 هـ) و احمد بن یحیی بغدادی كه تا زمان رحلت در قدس مقیم بود.
مسجد الاقصی بدلیل قدوم فزاینده علمای اعلام كه به منظور تدریس به این منطقه سفر كرده بودند در قرن پنجم هجری حركت شتابنده علمی به خود دید و از آن حوزه علمیه مترقی در علوم فقه و حدیث ساخت. حجت الاسلام ابو حامد غزالی از سرشناس ترین شخصیت هایی بود كه به این منظور در سال 488 هجری به قدس سفر كرد و به تدریس پرداخت.  
 ایشان متذكر شده است كه 360 مدرّس در مسجد حضور داشتند و این خود گویای جایگاه رفیع مسجد الاقصی نزد مسلمانان می‌باشد. در پی فتح بیت المقدس توسط سردار صلاح الدین ایوبی، چرخه ی علمی و دینی در مسجد الاقصی پس از وقفه ای قریب به یك قرن ـ بر اثر اشغالگری صلیبی‌ها ـ دوباره به حركت در آمد و مسلمانان از هر قشر و طایفه ای بار دیگر برای زیارت، انجام مناسك و اعتكاف از یكسو و كسب علم، تدریس و اقامت از سوی دیگر، بار سفر بستند و نتیجه آن تألیفاتی چند در خصوص فضایل قدس و مسجد الاقصی بود كه در عهد ایوبی‌ها و مملوكیان شهرت خاصی یافت.  
ایده احداث مدارس علوم دینی در عهد مملوكیان تبلور یافته وبه اوج خود رسید و همه مملوكیان از سلاطین و امرا گرفته تا قاضیان و دولتمردان و متمولان كه به قدس عشق می‌ورزیدند به ساخت و بازسازی مدارس دینی، ایوان‌ها و گوشه‌های دالان های حرم شریف و دو ضلع شمالی و غربی آن همت گماشتند و ضمن تنظیم وظایف، تأسیساتی را وقف مسجد كردند تا درآمدهای به دست آمده از آن صرف مسجد گردد.
مملوكیان در ابراز این عشق و علاقه اغراق می‌كردند بطوری كه تعدادی از بنیانگذاران و وقف كنندگان این تأسیسات وصیت كردند پس از مرگ آنان را در جائی كه ساخته ویا مرمت كرده اند به خاك بسپارند و لذا در بسیاری از این تأسیسات و بناها، اتاقی مخصوص بارگاه ومزار صاحب وقف دیده می‌شود كه برای جاودانه ساختن یاد خویش، نام ساختمان و یا مدرسه ای را به خود منتسب كرده است.
بدین ترتیب مسجد الاقصی به دانشگاه اسلامی معتبری تبدیل گشت كه گویای اقتدار مسلمانان در نو آوری و آبادانی و پایه ریزی تمدنی بی نظیر بود.
مسجد الاقصی در طول حكومت عثمانی‌ها تا به امروز رسالت علمی و دینی خود را ایفا كرد امّا نه در آن حدی كه در دوران های پیشین سود می‌جست.
و بدین گونه ایده و فكر تقدیس حرم شریف در میان مسلمانان شكل و تبلور یافت و تا به آنجا رسید كه برخی از حجاج شام زیارت مسجد الاقصی و قبة الصخره را مبدأ مناسك حج(عمره و تمتع) و عزیمت به حجاز    قرار دادند. این تلقی تنها به حجاج بلاد شام محدود نمی شد بلكه حجاج سایر كشورهای اسلامی را شامل گشت. همین موضوع ایده سفر و زیستن در قدس را به دنبال داشت، ومهاجرت مسلمانان شمال افریقا به قدس كه با اقامت و پاسداری از نماز در مسجد الاقصی انجام گرفت خود بهترین گواه این مدعاست.  خداوند به پیامبر خبر داده است که دشمنان، این سرزمین مقدس را اشغال کرده یا آن را به تجاوز و اشغال تهدید خواهند کرد. به همین سبب امتش را برای نگهبانی از آن و جهاد برای دفاع از آن تشویق کرده است تا مبادا به دست دشمنان بیفتد و هرگاه هم این گونه مقدر شد که دست آنها بیفتد برای آزادیش جهاد کنند. همچنان که می‌بینیم پیامبرازجنگی که میان مسلمانان و یهودی‌ها اتفاق خواهد افتاد، خبر داده و فرموده است که پیروزی در نهایت از آنِ مسلمانان خواهد بود و تمام چیزها، حتی سنگ‌ها و درختان، در صف مسلمانان خواهند بود. مسلمانان را به مخفی‌گاه صهیونیستها راهنمایی خواهند کرد ـ چه با زبان حال چه با زبان گفتار  از ابو اُمامه باهلی روایت شده که پیامبر (ص) فرموده است: "لا تزال طائفة من امّتی علی الحق ظاهرین،‌ لعدوّهم قاهرین لا یضرّهم من جابههم إلاّ ما أصابهم من لأواء (أی أذی) حتیّ یأتی أمر الله و هم علی ذلک قالوا و أین هم یا رسول الله؟ قال: ببیت المقدس و أکناف بیت المقدس": همیشه گروهی از امت من خواهند بود که بر حق خواهند بود و دشمنانشان را شکست خواهند داد و کسانی که با آنها رو به رو می‌شوند به آنها آسیبی نمی‌رسانند، جز اندک اذیتی که به آنها خواهد رسید. تا امر خدا خواهد آمد و آنها همچنان بر حق هستند. گفتند: آنها کجا هستند ای پیامبر خدا؟ فرمود: در بیت‌المقدس و اطراف بیت‌المقدس." 
در پایان این بحث قابل ذکر است:
اکنون شش دهه از اشغال بی رحمانه ، ستمگرانه و خونبارانه بر این دیار و مردم مظلوم آن می گذرد که به اسم نجات مردم یهود شکل گرفته ولی مهاجرین فقیر  یهودی را نمی پذیرند به ویژه اگر از کشور های افریقایی باشند ولی شما می دانید که" مناخیم بگین" یکی از نخست وزیران و جلادان صهیونیزم از افسران ارتش "اس اس" نازی بود که نه تنها به جرم یهودی بودن درکوره های آدم سوزی هیتلر نیفتاد! بلکه به عالی ترین مقام ها در دولت صهیونیستی رسید آن هم پس از اشغال این سرزمین با آن همه جنایت در "دیر یاسین" و "کفَرَ قاسم" و... که انجام دادند!
این جنایت ها تا وقتی ادامه دارد که مسلمانان در سستی و ضعف بسر می برند و هر روز شاهد خونین شدن صفحات تاریخ فلسطین هستیم باشد تا به هوش آییم و اقتدار اسلامی را دوباره با همت جوانان اسلام بدست آوریم .
به امید آن روز.
وصفی از حرم شریف
منظور از حرم شریف، آن منطقه ی موجود، روی تپه ی كوچك و یا سكوی مختلف الاضلاع واقع در ضلع جنوب شرقی بخش قدیمی قدس است. مساحت مسجدالاقصی 4400 متر مربع است و چیزی در حدود 15 درصد از مساحت یک کیلومتر مربعی بخش قدیمی شهر اشغالی قدس در جنوب شرقی آن را به خود اختصاص داده است.
مسجد مقدس الاقصی نامی است که بر محور داخل دیوار واقع در زاویه جنوب شرقی شهر قدیمی قدس دلالت دارد و شامل مصلای قبلی (دارای گنبدسربی مشکی) در دورترین نقطه جنوبی مسجدالاقصی از سمت قبله، گنبد الصخره (گنبدطلایی) که قبةالصخره  نامیده می‌شود و در وسط مسجدالاقصی قرار دارد و 200 اثر و مکان متبرک دیگر می‌شود که شامل مسجد،‌ ساختمان‌ها، گنبدها، سکوها،‌ آب‌انبارها،‌ایوان، مدرسه، درخت، محراب، منبر، گلدسته، دروازه،‌ چاه و کتابخانه است.
مسجدالاقصی در کلّ 11 دروازه دارد که 7 باب  از آنها هنوز هم مورد استفاده قرار می‌گیرد اما چهارتای دیگر بسته شده است. دیوارهای حرم شریف از سنگ ساخته شده است و 14 در دارد که در حال حاضر 10 باب از آنها باز بوده و چهار تای دیگر بسته هستند.
ارتباط میان حرم و دیگر قسمت‌های شهر از طریق درهای ده گانه ی آن برقرار می شود و 25 حلقه چاه دارای آب گوارا در اطراف این حرم وجود دارد که هشت حلقه از آنها در صحن قبة الصخره شریف قرار دارد و 17 حلقه چاه دیگر در محوطه ی مسجد مبارک الاقصی قرار گرفته است در فاصله‌ای یکسان از مسجدالاقصی و قبة‌الصخره نیز حوض‌های مخصوص وضو قرار دارند و تعدادی سقاخانه نیز در قسمت‌های مختلفی از محوطه حرم دیده می‌شود که از بزرگترین آنها می‌توان به سقاخانه‌های قایتبای، شعلان، باب‌الحبس، البدیری و قاسم‌پاشا اشاره کرد. همچنین در دو طرف پایان حرم از جهت شمال وغرب، رواق‌هایی با ساختی محکم وجود دارد.
در حرم شریف همچنین دو ساعت آفتابی برای تعیین زمان وجود داردکه یکی از آنها در غرب قرار دارد و به وسیله ی محمدطاهر ابوالسعود از علمای برجسته ی  قدس بر روی دیوار مسجدالصخره از ناحیه ی  مسجد قبلی به طرف غرب ترسیم شده است.
دومین ساعت آفتابی نیز توسط رشدی الامام، مهندس اهل قدس و بر روی یکی از طاق‌های ایوان جنوبی منتهی به مسجد قبة الصخره ساخته شده است.
 ابعاد اضلاع محدوده حرم شریف بدین شرح است:
 جنوبی:   281 متر؛ ضلع شمالی:    310 متر؛ ضلع شرقی: 462 متر؛ ضلع غربی:   491 متر. این منطقه از دو ناحیه ی جنوبی و شرقی به حصار شهر كه تاریخچه ی آن به دوران اسلامی سلسله ی ایوبی ها، مملوكی‌ها و عثمانی باز می‌گردد، احاطه شده است اما از دو ناحیه شمالی و غربی، مسجد به ایوان و رواق هایی احاطه گشته كه در دوران ایوبی‌ها و مملوكیان ساخته شده بود.
حریم مسجد دربرگیرنده ی صخره  ی مباركه ای است كه پیامبر گرامی اسلام از فراز آن به معراج رفتند و گنبدی بر بالای آن بنا شده است.
"حرم قدس شریف مهم‌ترین محور منازعه ی اسلامی- صهیونیستی محسوب می‌شود و علت آن هم جایگاه رفیع این مکان مقدس در دین اسلام و به تبع آن در میان مسلمانان است. مسأله ی دیگر که این منازعات را شدت بخشیده است، ادعای اشغالگران صهیونیست در خصوص وجود معبد سلیمان در زیر مسجدالاقصی است.
از زمانی که محدوده ی این مسجد برای اولین بار برای عبادت و نماز احداث شده تاکنون هیچ تغییری نکرده و افزایش و کاهش نیافته است. این در حالی است که مسجد الحرام و مسجد النبی تا به حال بارها توسعه یافته‌اند.
مسجدالاقصی زیر چکمه‌ی صهیونیسم
تجاوزات صهیونیست‌ها به حرم قدس شریف قدمتی به درازای جنبش صهیونیسم دارد تا جایی که تئودور هرتزل بنیانگذار جنبش صهیونیسم در نخستین نشست این جنبش که در شهر بازل سوئیس برگزار شد تأکید کرد:  اگر یک لحظه موفق به تصرف شهر قدس شویم و بنده در آن لحظه زنده و توانایی انجام کاری را داشته باشم حتی برای لحظه‌ای در نابودی هر آنچه که در طول سالیان در قدس شکل گرفته است و برای یهودیان مقدس نیست، تردید نخواهم کرد.
دکتر اسرائیل الداد مورخ بزرگ یهودی نیز در گفتگویی با مجله ی آمریکایی تایم بر تصمیم صهیونیست‌ها برای نابودی مسجدالاقصی تأکیدکرد وگفت: اسرائیل باید معبد هیکل را در محل اصلی خود بسازد.
در ضمن وقتی که خبرنگار مجله ی  مذکور از اسرائیل الداد پرسید که چگونه انجام چنین چیزی ممکن است پاسخ داد کسی چه می‌داند شاید زلزله یاهر چیز دیگری رخ داده و به دنبال وقوع آن، همه چیز تغییر کند.
مقامات رژیم اشغالگر قدس از تمامی ابزارهای ممکن برای تخریب حرم قدس شریف واحداث معبد ساختگی خود استفاده می‌کنند و به منظور گسترش حاکمیت خود بر این حرم شریف و تخریب مسجدالاقصی تدابیری را نیز اندیشیده‌اند که اجرای این تدابیر از همان اولین روز استیلای صهیونیست‌ها بر بخش شرقی شهر قدس در هفتم ژوئن 1967  برابر با1346 شمسی آغاز شده است.
دسیسه ی آتش سوزی
جنایت به آتش کشیدن مسجدالاقصی اولین تلاش آشکار صهیونیست‌ها برای تخریب این مکان مقدس بود. در تاریخ 21 آگوست 1969 م برابر با  1348 خورشیدی یک یهودی استرالیایی تبار به نام مایکل روهان، با روشن کردن آتش در مسجدالاقصی باعث شد که منبر صلاح الدین به طور کامل طعمه ی حریق شود و صحن‌های شرقی و جنوبی نیز در آتش بسوزد تا جایی که مساحت بخش آتش گرفته ی مسجد به 1500 متر مربع رسید، یعنی یک سوم از مساحت 4400 متری این مسجد مبارک را در برگرفت.
شایان ذکر است که در روز آتش‌سوزی، شهرداری صهیونیست‌ قدس اشغالی آب مسجد الاقصی را قطع کرد تا آب لازم برای خاموش کردن آتش فراهم نباشد در ضمن خودروهای آتش‌نشانی رژیم صهیونیستی نیز بعد از آنکه آتش خاموش شد، واردعمل شدند.
تلاش صهیونیست‌ها
تلاش صهیونیست‌ها برای ورود به مسجدالاقصی و صحن‌های بیرونی آن درابتدا به بهانه انجام مراسم عبادی یهودی در 18 آگوست 1969 انجام گرفت. در این تاریخ 25 صهیونیست‌ در قالب یک گروه اقدام به طواف به دور مسجدالصخره کردند و درهمین حین، مزامیر داوود، بخش‌هایی از کتاب تورات و دیگر اوراد را می‌خواند و سرود صهیونیسم (بتار) را سر می‌دادند.
در 28 ژانویه 1976/ 1356 خورشیدی "راث‌اود"، از قضات زن صهیونیست به یهودیان اجازه داد که در داخل مسجدالاقصی به اجرای نماز و انجام عبادات مخصوص به خود بپردازد.
در 24فوریه 1982/ 1361 پلیس رژیم صهیونیستی به گروهی از اعضای کنیست (مجلس رژیم صهیونیستی) که عضو جنبش تروریستی و نژاد پرست (هتحیا) بودند اجازه داد که به اصطلاح به مناسبت سالروز تخریب معبد موهوم یهودیان، ‌وارد مسجدالاقصی شوند و اگر خدام مسلمان حرم از این اقدام ممانعت به عمل نمی‌آورد، می‌خواستند مناسک خاص خود را به جای آورند. شایان ذکر است که هیأت پارلمانی مذکور پرچم اسرائیل را درصحن‌های مسجدالاقصی برافراشتند وسرود ملی اسرائیل را خواندند.
جریان منفجر کردن مسجدالاقصی
تلاش‌های صهیونیست‌ها برای منفجر کرددن مسجدالاقصی وحرم مقدس شریف دامنه ای ممتد داشت که از برجسته‌ترین آنها می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- در تاریخ مه 1980 م/ 1369خورشیدی، نیروهای امنیتی صهیونیستی انباری از مواد منفجره را در نزدیکی مسجدالاقصی یافتند که مائیرکاهانا وگروهک تروریستی وابسته‌اش آن را برای تخریب مسجد مبارک مسلمانان آماده کرده بودند.
- در 11 مارس 1983 م/ 1362 خورشیدی خادمان عرب مسجدالاقصی 46 شهرک‌نشین یهودی که در نزدیکی دیوار جنوبی مسجدالاقصی ایستاده بودند و با خود مواد منفجره همراه داشتند را محاصره کردند و پلیس صهیونیستی شهر قدس را از مساله باخبر کرده که نیروهای پلیس افراد مذکور را بازداشت کردند ولی بعد از گذشت مدتی کوتاه آنها را آزاد کردند.
- در تاریخ 30ژانویه 1984 /  1364 خورشیدی  سه بمب دستی از همان نوعی که ارتش صهیونیستی مورد استفاده قرار می‌داد در نزدیکی باب الاسود کشف شد این بمب‌ها در یک کدوتنبل جاسازی شده بود.
- خادمان عرب مسجدالاقصی یک کامیون حامل مواد منفجره را در نزدیکی مسجد یافتند که به منظور ترور هلموت کهل ، صدر اعظام اسبق آلمان در زمان بازدید وی از اوضاع مسجدالاقصی در سال 1985/ 1364 تهیه شده بود.
تیراندازی به نمازگزاران مسلمان
- در دوم مارس 1982/ 1361 گروهی از یهودیان تندروی ساکنان شهرک صهیونیست‌نشین "کربات اربع، در حالی که سلاح‌های گرم در اختیار داشتند بعد از درگیری با خادمان عرب مسجدالاقصی از باب السلسله عبور کردند و وارد مسجد شدند.
- در 11 آوریل 1982/ 1361 ایلی جسمون سرباز صهیونیست به مسجدالاقصی حمله کرد و بعد از تیراندازی به سمت خادمان حرم قدس شریف وهمچنین به شهادت رساندن دو تن از آنان توانست وارد قبة الصخره شود که درگیری مسلمانان و یهودی‌ها در داخل مسجد آغاز     شد که 9 فلسطینی شهید و 136 نفر زخمی داشت.
- یکی از وحشیانه‌ترین جنایت‌هایی که سربازان صهیونیست در صحن مسجدالاقصی مرتکب شدند به 8 اکتبر 1990 / 1369باز می‌گردد در این تاریخ نمازگزاران مسلمان از ورود گروه تندرو و تروریست هیأت أمنای معبد که قصد قرار دادن سنگ بنای ساخت معبد خود را داشتند، ممانعت به عمل آوردند به دنبال آن سربازان صهیونیست به طرف نمازگزاران تیراندازی کردند که این اقدام به شهادت بیش از 20 فلسطینی و زخمی شدن 115 تن دیگر انجامید.
حفاری‌ها
حفاری‌هایی که صهیونیست‌ها در اطراف مسجدالاقصی و در زیر بخش غربی و جنوبی این مسجد مبارک انجام می دهند از دیگر تلاش‌هایی است که رژیم اشغالگر قدس جهت تخریب و ایجاد شکاف روی دیوارهای مسجد صرف می‌کنند.
اشغالگران قدس به بهانه ی این که به دنبال بقایای معبد خود هستند به حفاری می پردازند وحال آنکه هدف اصلی آنان تخریب آثاراسلامی همجوار دیوار براق و نیز استیلا بر حرم شریف ، تخریب مسجد و ایجاد معبد در داخل مسجدالاقصی و قبة الصخره است. حفاری‌های رژیم صهیونیستی در اطراف مسجد الاقصی در اواخر سال 1967 /1346 آغاز و تاکنون 9 مرحله را پشت سرگذارده است.
 اساس نامه  ی صهیونیسم
پروتکل بیست و چهارگانه ی صهیون
اسرائیل شصتمین سالگشتِ تأسیس کشوری غاصبانه را به نام  یهود  جشن گرفت و مردم فلسطین و امت اسلامی هم به همدردی با یکدیگر  روز "نکبت" یعنی بدبختی و فلاکت  و رنج این مردم آواره از وطن را به یاد جنایت های اسرائیل بر گذشتگان و خودشان را به خاطر آوردند تا نسل بعدی آنان فراموش نکنند که چه رنج ها کشیده اند تا صهیونیست ها در خانه ی آنان زندگی آرامی داشته باشند و آنان آواره و در به در از این طرف به آن طرف تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند. این زمان هیچ چیز بهتر از شناختن یهود، صهیونیسم و اسرائیل نمی‌تواند ما را از نیات پلید آنها اگاه کند. این ترجمه‌ای از کتاب پُرُوتُکُل‌های دانشوران صهیون نوشته‌ی عجاج نهیوض است و در بردارنده‌ی 24 پروتکل که توسط سران صهیونیسم که متشکل از دانشوران و مغزهای متفکر یهودیت،به تصویب رسیده و امضا شده است و در واقع همان تفکرات اهریمنی آنان برای سلطه بر جهان، توسط یک حکومت یهودی است. مطالعه‌ی این نوشتار ما را بر آن می‌دارد تا در تحقیق و شناخت این پدیده‌ی شوم همت بیشتری گمارده و در پاسخ به ندای هل من ناصر ینصرنی که در زمین و زمان پیچیده، ثابت قدم‌ باشیم.
 *** پروتکل اول
"حق با زور است. آزادی ایده‌ای بیش نیست. طلا، ایمان، خود مختاری، سرمایه و حاکمیت مطلق آن، دشمن داخلی، توده‌ی مردم،  هرج و مرج اجتماعی، ناسازگاری سیاست و اخلاق، قدرت یهودیت آزادی‌خواه شکست ناپذیر است.  هدف وسیله را توجیه می‌کند؛ توده و اکثریت مانند انسان کور است. الفبای سیاست:  اختلافات حزبی، استبداد مطلق در حکومت، رواج مشروبات الکلی، کهنه پرستی، تباهی، این ها اصول و قواعد حکومت یهودی است که متشکل از ترور، آزادی، مبانی حکومت‌های موروثی، سلطه‌ی پنهانی که نمایندگان را از مردم دور می کند، شیرازه‌ی آن را تشکیل داده است.
***پروتکل دوم
شالوده‌های تفرق یهود: جنگ‌های اقتصادی ، حکومت‌های ظاهری و مشاوران مخفی مانند دولت آمریکا، موفقیت تعالیم ویرانگر، نرمش در سیاست، نقش مطبوعات، ارزش قربانیان یهود.
***پروتکل سوم
افعی نماد یهود و مفهوم آن اختلال در معیارهای شرعی و قانونی کشورها، ترور و وحشت در کاخ‌ها و حکومت‌ها، ابراز قدرت و جاه طلبی یهود، حمایت از پارلمان‌ها و سخنرانان و نویسندگان پر حرف و کم کار، سوء استفاده از قدرت، بردگی اقتصادی، افسانه‌ی حقوق ملت، آرمان‌های یهود در کشورهای دیگر، انحطاط توسط عوامل گرسنگی توده‌ی مردم ثمره‌ی آن، تاجگذاری و حکومت پادشاهان حاکم (یهود) بر سراسر جهان، نیاز به شالوده‌ی تعلیم در مدارس، آزادی خواهی بحران اقتصادی، تضمین امنیت برای ملت ما (یهود) لازمه‌ی حاکمیت مطلق تحت اندیشه‌ی یهودیت همانند انقلاب کبیر فرانسه و نقش عمال مخفی یهود در آن.
***پروتکل چهارم
مراحل مختلف یک حکومت جمهوری از دید یهود: آزادی خواهی توسط عوامل یهود، رقابت اقتصادی بین‌المللی، نقش سفته بازی‌ها، زر پرستی که نتیجه‌ی آن را در پروتکل پنجم می‌بینیم.
***پروتکل پنجم
راه‌های ایجاد یک حکومت مرکزی مقتدر یهودی: گرفتن زمام قدرت با حربه‌ی آزادیخواهی، عواملی که اتحاد کشورها را ناممکن می‌سازد، اندیشه‌ی تشکیل کشور یهود یک خواست الهی است. تأثیر فراوان انتقاد و عیب جویی در تخریب و ویرانگری اندیشه‌ها به وسیله‌ی فن مخرب سخنوری که با آن، افکار عمومی و فعالیت‌های فردی و جمعی در دستان ماست.
***پروتکل ششم
انحصار و وابستگی ثروت کشورها و بیرون آوردن ثروت‌های مستغلاتی (زمین) از دست دولت‌ها، تجارت صنعت و بورس بازی، رواج عیاشی و تجمل پرستی، افزایش دستمزدهای کارگری و گران کردن مایحتاج عمومی، ترویج عوامل هرج و مرج و میگساری، معنای مخفی تبلیغات و تثبیت آن به وسیله اندیشه‌های اقتصادی ما (یهودیت.)
***پروتکل هفتم
مسلح شدن یهود جهت دفاع و حملات شدید، سرکوب قیامها توسط عوامل، بر افروختن جنگ‌های محدود و منطقه‌ای یا جهانگیر، راز داری رمز موفقیت سیاست ما (یهود)، استفاده از مطبوعات و افکار عمومی، استفاده از قدرتهای عواملی مانند آمریکا، چین، ژاپن و دولت‌های دیگر.
***پروتکل هشتم
بکار گیری حقوق قانونی به صورت مبهم و گمراه کننده توسط دستیارانی از مرکز صهیونیست در مدارس و در میان فارغ التحصیلان سطح بالای علمی، اقتصاددان‌ها و میلیونرها، صاحبان پست‌های بزرگ و حساس در حکومت‌ها .
***پروتکل نهم
پیاده کردن اصول آزادیخواهی آنطور که ما در تعلیمات خود به ملت‌ها می‌آموزیم، از بین بردن مفهوم و اندیشه‌ی یهود ستیزی با استفاده از ابزار دیکتاتوری، ترور و وحشت توسط خدمتگزاران ما که همان قدرت بینای ما و ضعف کور در کشورها توسط دست نشانده‌های ما در اختیار گرفتن زمام تعلیم و تربیت، ایجاد فرضیه‌های دروغ و به راه انداختن جنبش‌های سری و لانه‌های مخفی با استفاده از شور جوانان نا آگاه.
***پروتکل دهم
نمای بیرونی صحنه سیاسی یهود: نبوغ حرامزاده‌ها، وعده‌ی انقلاب و آزادی، حق دموکراسی یا انتخاب عمومی در رأی گیری ها ، از بین بردن اعتماد به نفس توسط رهبران آزادیخواه (دست نشانده)سموم لیبرالیسم عوامل ما درمؤسسات دولتی، انشعابات حزبی مبتنی بر قانون اساسی، رؤسای جمهور مرکب‌های آزادیخواهی و نقش نمایندگان و رئیس مجلس در قانونگذاری و انتقال حکومت استبدادی زمینه‌ی آشکار شدن حکومت یهودیت و پادشاهی آن بر جهان، منتشر کردن میکروب های بیماری‌های اخلاقی و زشتی های آزادیخواهی.
***پروتکل یازدهم
برنامه‌های قانون اساسی جدید در حکومت‌ها و انقلاب‌های نوین توسط عوامل ما، نمای بیرونی آزادی در حکومت‌ها است.
***پروتکل دوازدهم
برداشت آزادی خواهان از واژه‌ی آزادی، آینده مطبوعات در آن کشور، تسلط برمطبوعات و بنگاه‌های خبرگزاری، ترقی در قاموس یهود، همبستگی در مطبوعات به صورت زنجیره‌ای، دامن زدن به خواسته های مردم در اطراف شهرها و روستاها، افشای خطای حکومت‌ها.
آزادی تفسیرات مختلفی دارد، ما اینگونه تعریف می‌کنیم: آزادی یعنی اینکه تو حق داری قانون را هر طور که خواستی عمل کنی، این تعریف در زمان مناسب برای ما سودمند خواهد بود زیرا زمام حکومت‌ها را با این واژه ( آزادی) به دست خواهیم گرفت، چون این قوانین‌ هستند که حرف آخر را می‌زنند و به اقتضای مصالح ما آنطور که می‌خواهیم آنرا وضع یا حذف می‌کنیم.
***پروتکل سیزدهم
نیاز به مسایل سیاسی و صنعتی و تفریحات و سرگرمی ها مانند نیاز انسان به نان روزانه است، درست به خودی خود درست است در مسایل مهم این حقیقت با نظرما تغییر می‌کند.
***پروتکل چهاردهم
یهودیت دین آینده: شکل‌های آینده‌ی بردگی در قالب دین پوشیده و ناشناخته خواهد بود. ادبیات اباحیگری و ادبیات عمومی در آینده‌ی زبان ماست.
***پروتکل پانزدهم
قیام یهود کودتایی که جهان آینده را فرا خواهد گرفت، اعدام سرنوشت آینده‌ی آزادی خواهان و حتی دست نشانده‌های ما، زیاد کردن محافل یهود تحت نظر هیئت مرکزی حاکمه با استفاده از روش‌های فریب و رهبری آنها تحت نظر جمعیت های سری و همبسته. از بین بردن شکوه قوانین در حکومت‌ها، موفقیت ما به عنوان ملت برگزیده ، اطاعت از فرامین یهود و تثبیت قوانین یهود، قاطعیت و سخت گیری در مجازات و جمع آوری ثروت های جهان برای بدست آوردن حق استیناف در حکومت‌های دیگر، یهود مظهر پدر در حکومت های جهان، پادشاه اسراییل همان پدر جهان است.
***پروتکل شانزدهم
از بین بردن و عقیم کردن برنامه‌های آموزشی دانشگاه‌ها، جایگزین کردن تعالیم و راه بردهای ما بوسیله‌ی قدرت تبلیغ در مراکز علمی، حذف آموزش آزاد برفراری نظریات نوین (استقلال فکر.)
***پروتکل هفدهم
وکالت قضایی تنها از آن ماست که با نفوذ روحانیون دست نشانده به نام آزادی وجدان با از میان برداشتن حکومت پاپ و جایگزین کردن پادشاهی یهود در مبارزه با کلیسای فعلی با ابزار مطبوعات در عصر حاضر و جاسوسی به شیوه‌ی آژانس یهود، لازمه‌های سوء استفاده از قدرت به نفع خود.
***پروتکل هجدهم
اندیشه‌ی تدابیر دفاعی مخفی، زیر نظر داشتن توطئه‌ها از داخل و خارج، تدابیر دفاع علنی با بدست آوردن ابزار جنگی هرچند مخالف جهان باشد، ایجاد گارد مخفی پیرامون پادشاه یهود، از بین بردن صبغه‌ی مذهبی حکومت‌ها بر دین یهود، دستگیری، زندان و اعمال فشار با کمترین شبهه.
***پروتکل نوزدهم
اندیشه حق ملت‌ها در ارائه شکایات و پیشنهادها در جامعه که همان آشوب سیاسی و آگهی کردن جرم‌های سیاسی در حکومت‌ها.
***پروتکل بیستم
 برنامه‌ی مالی یهود، مالیات تساعدی، خزانه داری کل و اسناد وام با بهره ، رکورد سرمایه، انتشار اسکناس بر اصل طلا، سطح دستمزدهای کارگری، وام‌های دولتی و انتشار اوراق با ربح درصدی (ربا)، سهام های شرکت های صنعتی (بورس.)
***پروتکل بیست و یکم
قرضه داخلی، دیون و مالیات‌ها ، تبدیل دیون به دیون تلفیقی ، ورشکستگی بانک‌های پس انداز و درآمد(قرض الحسنه)، حذف ارزش های صنعتی.
***پروتکل بیست و دوم
اسراری که در آینده معلوم خواهد شد با عمل به پروتکل بیست و یکم بدهی‌های دولتها و شالوده آینده خوب برای ما، شعار قدرت و تسلیم و برده‌داری در برابر ما.
***پروتکل بیست وسوم
بیکاری صنعتگران، از بین بردن ممنوعیت اباحیگری و مشروبات الکلی برای از بین بردن جوامع و ادیان پیشین غیر یهود و احیای برگزیده خداوند که همان حکومت یهودیت است.
***پروتکل بیست و چهارم
تلاش ما در تثبیت و تقویت سلاله‌ی پادشاه داوود که به یهود ختم می‌شود، تربیت و آماده کردن پادشاه برای حکومت و تخت، کنار زدن وارثان غیر شایسته هرچند از تبار داوودی باشد فقط پادشاه و دستیاران سه گانه او حاکمان جهان وتعیین گرسرنوشت امت یهود هستند ، تلاش ما بر آن است تا پادشاه یهود را از هر عیبی مبرا داریم".
 پروتكل رهبران صهيونيسم در سال ۱۸۹97 در شهر بازل سوئيس بر سه محور تسلط سياسى، اقتصادى و فرهنگى بر جهان استوار است. محورهاى اين پروتكل كه در سال1950 در روسيه منتشر شد پس از تشكيل رژيم نژاد پرست صهيونيستى در فلسطين اشغالى به عنوان راهبرد جهانى اين رژيم در دستور كار قرار گرفت كه بخش هايى از آن تاكنون اجرا شده است.
افزون بر اشغال فلسطين، بخش هايى از سرزمين هاى كشورهاى عربى، اكنون بسيارى از كارشناسان سياسى با نگاهى به پروتكل صهيونيستى 1897 اعلام كرده اند تجاوز به لبنان نيز در چارچوب اين راهبرد آغاز شده است.
صهيونيست ها در مجموعه پروتكل هاى خود آورده اند:
* خداوند مقدر كرده ما بر جهانيان فرمانروا باشيم، بنابراين براى رسيدن به اين مقصود مى توانيم از هر وسيله اى استفاده كنيم، زيرا اين هدف الهى، هر كار و اقدام نادرست را توجيه مى كند.
* به اعتقاد ما، حق يعنى اعمال زور، زيرا اين فقط يك واژه ذهنى است كه هرگز جنبه عينى نخواهد يافت.
در نظام سياسى ما، حق يعنى هر چه كه من مى خواهم، زيرا من از تو قويتر هستم، بنابراين نيازى نيست با گفت وگو ثابت كنيم حق از كيست.
* ما بايد مقرراتى را به عنوان حقوق بين الملل وضع كنيم كه جاى حقوق ملى همه كشورهاى جهان را بگيرد و بر روابط بين الملل حاكم باشد.
* همه يهوديان بايد با اصول و مبانى علم اقتصاد آشنا باشند. براى تامين اين هدف، بايد تمام اقتصاد دانان جهان را استخدام كنيم.
* ارزش قوم يهود، از تمام اقوام ديگر جهان بيشتر است. هر چند چشمان غيريهود باز است اما نمى بيند و درك نمى كند، به همين دليل، خداوند ما را از همه مردم جهان برتر قرار داده است.
غيريهوديان، مانند گله گوسفندانى هستند كه بايد به راهى بروند كه ما تعيين مى كنيم، آنان بايد توسط ما اداره شوند.
براى تامين اين هدف، بايد اقدامات زير را اجرا كنيم:
* بايد براى اثرگذارى بر افكار عمومى جهان، كنترل تمام رسانه هاى مهم دنيا را در اختيار خود بگيريم.
* مردم را از ابتكار و خلاقيت دور كنيم و به مسايل غيرانسانى مشغول كنيم.
* ايجاد ترس و وحشت بين مردم جهان، به تامين اين هدف ما كمك مى كند.
* با هر عامل ممكن، بنيان خانواده بين غيريهوديان را سست كنيم.
* مردم جهان را به سرگرمى هايى مانند رقابت هاى ورزشى جهانى مشغول كنيم تا به حاكميت و تسلط ما بر جهان و منابع آن، بى توجه شوند.
* پول و سرمايه نبايد در گردش باشد، مگر به نفع ما، بنابراين بايد با از گردش خارج كردن پول، بحران اقتصادى ايجاد كنيم.
* هرگز وام نگيريم، بلكه با وام دادن به غيريهوديان جهان و اخذ بهره چند برابرى آن، بنيان اقتصاد خود را قوى و اقتصاد آنان را تضعيف كنيم. 
امام خمینی (ره) و  روز قدس
زمان در حال گذر و شاهد خیانت ها و جنایت ها  تا پیری از دیار اسلام  سر بلند کرد و مایه افتخار اسلام شد و از راه رسید و فریادش را برسر مستکبران کشید و به فریاد رسی فلسطین شتافت . او، خمینی، بزرگمرد جهادِ مسالمت آمیز  ولی پر جوش و خروش و دلیرانه بستیز و حرکت آفرین در توده های مسلمان و همیشه با دشمن دلی خشم آمیز داشت و با آن صفت دشمن ستیزی و برانگیزاننده توده های مردم در مبارزه با ستمگران ،حرکت و جنبشی را آغاز کرد که تبلور آن را در روز قدس مشاهده می کنیم .
امام خمینی تنها رهبری در میان رهبران حرکت آفرین جهان است که پس رحلتش نیز حرکتش همه ساله ، مثل روز جمعه ی آخر ماه رمضان در همه سال  ادامه دارد و مرز جغرافیایی نمی شناسد و به طور فرامرزی پیش می رود.
اینک  به نگاه او در باره ی  قدس و فلسطین می پردازیم:

اعلام روز جهانی قدس
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حکیم فرزانه حضرت امام خمینی- قُدّسَ سِرُّه- جرقه‏های امید در دل مردم مبارز فلسطین زده شد؛ چرا که انقلاب ایران یک حرکت اسلامی و ضد صهیونیستی محسوب می‏شد و رهبر آن در 17 خرداد سال 1346 ش به مناسبت جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل، فتوای انقلابی خویش را مبنی بر حرمت هرگونه ارتباط تجاری و سیاسی دولت های اسلامی با اسرائیل و حرمت مصرف کالاهای اسرائیلی در جوامع اسلامی صادر کرده و موضع خود را به طور شفاف بیان نموده بود.  بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز افزون بر حمایت های همه جانبه ی جمهوری اسلامی ایران از مردم فلسطین برای آزادی بیت المقدس، با اعلام روز جهانی قدس دفاع خود را به اوج رسانید. امام خمینی‏قدس سره این پیام تاریخی خود را در دفاع از قدس شریف در 16 مرداد 1358 ش  برابر با سیزدهم رمضان 1399 همزمان با شروع دور تازه‌ای از جنایات بی‌رحمانه رژیم اشغالگر صهیونیستی در لبنان طی پیامی، روز جمعه آخر ماه مبارك رمضان را به عنوان "روز جهانی قدس" تعیین كردند و عموم مسلمین جهان را به همبستگی اسلامی در این روز بزرگ فراخواندند.  متن پیام چنین بود:
"بسم الله الرحمن الرحیم
 من در طی سالیان دراز ، خطر اسرائیل غاصب را گوش زد مسلمین نمودم، که اکنون این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینی شدت بخشیده است و به ویژه در جنوب لبنان به قصد نابودی مبارزان فلسطینی، پیاپی خانه و کاشانه ی ایشان را بمباران می‏کند .
 من از عموم مسلمانان جهان و دولت های اسلامی می‏خواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن به هم پیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت می‏کنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و می‏تواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان "روز قدس‏" انتخاب و طی مراسمی همبستگی بین المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند . از خداوند متعال پیروزی مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم .
 والسلام علیكم و رحمة‌الله و بركاته.
روح‌الله الموسوی الخمینی" 

امام خمینی چند روز در 25  مرداد(اسد)  1358 خورشیدی پس از صدور این پیام در جمع اقشار مختلف مردم قم به تشریح ویژگی‌های روز جهانی قدس پرداختندکه به اختصار نکاتی از آن را ذکر می کنیم:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
"روز قدس" یك روز جهانی است. روزی نیست كه فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله ی مستضعفین با مستكبرین است. ..
روز قدس روزی است كه باید سرنوشت ملتهای مستضعف معلوم شود، باید ملتهای مستضعف اعلام وجود بكنند در مقابل مستكبرین. باید همانطور كه ایران قیام كرد و دماغ مستكبرین را به خاك مالید و خواهد مالید،‌ تمام ملت ها قیام كنند و این جرثومه‌های فساد را به زباله‌دانها بریزند... روزی است كه باید همت كنید و همت كنیم كه قدس را نجات بدهیم؛ و برادران لبنانی را از این فشارها نجات بدهیم. ..
روز قدس، روزی است كه باید به این روشنفكرانی كه در زیر پرده با آمریكا و عمال امریكا روابط دارند، هشدار داد. هشدار به اینكه اگر از فضولی دست برندارید، سركوب خواهید شد! ما به آنها مهلت دادیم و با ‌آنها با ملایمت رفتار كردیم كه شاید دست از شیطنت بردارند ...
 روز قدس روزی است كه باید به همه ی  ابرقدرت ها هشدار داد كه باید دست خود را از روی مستضعفین بردارید و سر جای خود بنشینید.
اسرائیل دشمن بشریت، دشمن انسان، كه هر روز غائله ایجاد می‌كند و برادرهای ما را در جنوب لبنان به آتش می‌كشد، باید بداند كه دیگر ارباب های او رنگی ندارند در دنیا، و باید انزوا اختیار كنند؛ طمع ها را از ایران باید قطع كنند، دست های آنها باید از همه ممالك اسلامی قطع شود؛ عمال آن در همه ممالك اسلامی باید كنار بروند.
 روز قدس روز اعلام یك چنین مطلبی است. اعلام این است به شیاطینی كه ملتهای اسلام را می‌خواهند كنار بگذارند، و ابرقدرت  ها را به میدان بیاورند.
روز قدس روزی است كه قطع آمال آنها را بكند و به آنها هشدار بدهد كه گذشت آن زمان ها.
روز قدس روز اسلام است. روز قدس روزی است كه اسلام را باید احیا كرد و احیا بكنیم  و قوانین اسلام در ممالك اسلامی اجرا بشود.
 روز قدس روزی است كه باید به همه ابرقدرت ها هشدار بدهیم كه اسلام دیگر تحت سیطره ی شما، به واسطه عمال خبیث شما، واقع نخواهد شد. روز قدس، روز حیات اسلام است. باید مسلمین به هوش بیایند، باید بفهمند قدرتی را كه مسلمین دارند؛ قدرت های مادی، قدرتهای معنوی. مسلمین كه یك میلیارد جمعیت هستند و پشتوانه خدایی دارند و اسلام پشتوانه آنهاست و ایمان پشتوانه ی  آنهاست از چه باید بترسند؟ ... ملت بزرگ ما دیگر از این حركات مذبوحانه نخواهد ترسید. حركات اسرائیل در جنوب لبنان و نسبت به فلسطین همین حركات مذبوحانه است. ..
دولت های عالَم بدانند كه اسلام شكست بردار نیست. اسلام و تعالیم قرآن بر همه ممالك باید غلبه كند. دین باید دین الهی باشد، اسلام دین خداست؛ ... روز قدس، اعلام یك چنین مطلبی است،‌اعلام به این است كه مسلمین به پیش! برای پیشرفت در همه اقطار عالَم. روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است؛ روز حكومت اسلامی است. روزی است كه باید جمهوری اسلامی در سراسر كشورها بیرق آن برافراشته شود. روزی است كه باید به ابرقدرتها فهماند كه دیگر آنها نمی‌توانند در ممالك اسلامی پیشروی كنند.
من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اكرم می‌دانم...
 ... روز قدس روز امتیاز حق از باطل است، روز جدایی حق و باطل است.
من از خداوند تبارك و تعالی خواهانم كه غلبه بدهد اسلام را بر همه قشرهای عالَم؛ بر همه مستكبرین، مستضعفین را غلبه بدهد. و از خدای تبارك و تعالی خواهانم كه برادرهای ما را در فلسطین، در جنوب لبنان و در هر جایی از عالَم كه هستند، از دست مستكبرین و از دست چپاولگران نجات بدهد.
والسلام علی رسول الله و علی أئمة المسلمین
حال که ازسخنان امام خمینی به عنوان یک رهبر بی نظیر اسلامی در قرن اخیر درباره دشمنان اسلام آگاه شدیم به مطالب دیگری از بزرگان دینی می پردازیم :
قدس و علمای اسلام
با توجه به جایگاه ویژه و قداست‏خاصی که سرزمین شریف بیت المقدس در اسلام دارد در هر زمان علمای اسلام به ویژه مراجع دینی نسبت ‏به این شهر حساسیت فوق العاده‏ای داشته‏اند. به همین جهت از هنگامی که بیت المقدس توسط رژیم صهیونیستی اسرائیل به اشغال درآمد، تا کنون، علمای اسلام برای دفاع از حریم سرزمین های اسلامی و اولین قبله مسلمانان از خود واکنش نشان داده و ضمن اعلام مراتب انزجار خود، مسلمانان را به دفاع از آن دعوت نموده‏اند .
در این خصوص فتواها و پیام های زیادی از سوی مراجع عالیقدر همچون آیات عظام: سید محسن حکیم، سید محمد هادی میلانی، سید ابوالقاسم خوئی، امام خمینی و دیگر مراجع و بزرگان صادر شده است .
در این میان سخنان و پیام های امام خمینی از سالهای آغازین مبارزه تا پایان عمر پر برکت شان از درخشش ویژه‏ای برخوردار است .
نقل سخنان و اعلامیه‏ها و عملکرد علمای بزرگ اسلام درباره ی قدس شریف نیازمند به نوشتار مفصلی است که در این مقال نمی گنجد.

شما قضاوت کنید
 آنچه لازم به یاد آوری است، این است که:
 با این همه دفاعی که از طرف علما و مراجع مکتب اهل بیت از فلسطین و مبارزه با صهیونیسم شده و می شود عده ای با افکار انحرافی خوارج گونه، پیرو افکار ابن تیمیه،  ما را متهم به یهودی گرایی می کنند تا جایی که به خود زحمت نمی دهند به قرآنی که ما می خوانیم، نگاه کنند و  می گویند قرآن مان نیز با قرآن مسلمانان فرق می کند!!  زهی بی فکری و نادانی در حالی که خودشان یک هزارم علمای ما در مقابل صهیونیسم به دفاع از اسلام و مسلمین در فلسطین مظلوم برنخاسته اند.  اگر ما مانند آنان با قضیه ی فلسطین و قدس شریف برخورد می کردیم، باید استکبار جهانی و عوامل آنها با ما ، همانند خودشان در ارتباط می بودند نه این که در مقابل ما بایستند و مانع رسیدن ما به حقوق مسلّم مان  شوند.
 اگر خمینی کبیر به دفاع از پیامبر اکرم در مقابل توطئه ی سلمان رشدی بر نیامده بود، امروز صهیونیسم جهانی ده ها جریان دیگر مثل آن را بر ضد اسلام و مسلمین شکل داده بود. چه کسی جز خمینی از پیامبر اعظم دفاع کرد؟ کدام یک از پیروان افکار ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب به دفاع از پیامبر و مکتب او بر خاستند و یا از قدس دفاع کردند؟ شما قضاوت کنید آیا آنها با افکار صهیونیسم و دشمنان اسلام همگامند یا ما؟    
باشد تا احکم الحاکمین بین کردار ما و گفتار آنان قضاوت فرماید.
19/6/1387
نصرت الله جمالی

 


 


فریاد   قدس قبله  اول مسلمین

قـــدس می گــوید که آزادم کنیـــد                                  گوش بر این آه و فریادم کنیـد
مسـلمــین را قبــــــله‌ي اول منـــم                                خـالی از این شرّ شــیادم کنیـد
در اسارت می برم عـمری به ســـر                                 پاک از هرخبث و بیدادم کنید
مشــرکین را خـوانده قرآنت نجس                                  از نجــاست پاک بنـیادم کنید
کوه و دشت مسلمین در یک خروش                               محــو اسـرائیلِ صــیادم کنیـد
مهــــبط وحـی الهی چـــون منـــــم                               "طَهِّرا بیتی" بخوان‌شادم‌کنید
کـعبه اکنون، مر شما را قــبله اســت                                 اولین قـــبلــه منـــم یادم کنید
مشـعـلم  نورم  بنایم  قدســی اســت                                 تا به کی مـتروک بیدادم کنیـد
دلــوهای خون عشـــق خـــویش را                                  ریخـته، مطهورِ اِلحـادم‌کـنیـد
دامــــنم را پاک از غاصـــب کنیـــــد                                دور، از این ظلمِ جـلاّدم کنیـد
صهیونیزم، بر مــــن زده قفل ستـــم                                    با کلــــــید فتـــح، آزادم ‌‌کنیـد
من مـــــریض بسـترم باشم اسیــــــر                                  با عــیادت خــرّم، آبادم کنیـد
عاشـــــقم هـــــم بر اَذان و احـمدش                                با نوایِ عاشـقان شــادم کنیـد
شـــورگلــبانگ‌مـــحـمد را به گــوش                               زمزمه چون طفلِ نوزادم کنید
خواسـت"نعمانی" بگویدعـرض قدس                              " مسـجد الاقصا" منم یادم کنید

نعمانی بادغیسی
22 عقرب(آبان)‌سال 1383 شمسی

 
فهرست منابع
کتاب ها و سایت ها
بیت المقدس شهر پیامبران،
تاریخ اورشلیم
تاریخ بیت المقدس و مسئله فلسطین،
تاریخ طبری، ج‏3،
التهذیب، ج‏6،
سرگذشت فلسطین
وسائل الشیعه، ج‏3،  ج‏4، . ج‏5،
المیزان، ج‏13،
النهایه، شیخ طوسی،
من لا یحضره الفقیه، ج‏4،
صحیفه امام، ج‏9،
ماهنامه کوثر، ش‏45،
"القدس قضیة کل مسلم"
عبدالله بن احمد، مسند ج 5،
آلوسی، تفسیر روح المعانی، جلد 22،
گوگل :
سایت آینده روشن
سایت ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد
سایت شیعه نیوز
سایت گردباد
سایت حوزه نت (پایگاه حوزه)
سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
سایت تبیان