13- " عدم پيروي از رهبري جامعه " ازعوامل سقوط فرادستان از فرودستان – 2
تلاش اوليّه رهبر آن است كه :
1 ـ فرهنگ پيروى نمودن مردم از خود را با صداقت نشان دادن در جامعه، زنده نمايد.
2 ـ تلاش در افزايش و گسترش دست آوردن محبوبيت مردمى.
3 ـ زمينه ي باور مردم را نسبت به خود را بر اثر مهرورزي به آنان فراهم نمايد.
باتوجه به اين سه نكته، به طور مسلم، جامعه، روي از پيروي بر نخواهد تافت مگر اينكه مردمى ناسپاس و باطل گراباشند.
قرآن اين روش را براى ايجاد و پابرجايى جامعه ارائه داده است:
مَنْ يُطعِ الرَّسولَ فَقَد اَطاعَ اللّه‏ ...:(نساء/80) هركس "پيام آورآفريدگار" را فرمان برَد، خدارا اطاعت كرده‏است.

وَاَطيعُوا اللّه‏َ والرَّسولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون:(آل عمران/132) خدا و رسول را اطاعت كنيد، باشد تا به شما مهرباني شود.
قُلْ اِن كُنتُم تُحِبُّونَ اللّه‏َ فاتَّبِعوني يُحبِبكُمُ اللّه‏...:(آل عمران/31): بگو اگر عشق به خدا داريد مرا پيروي نماييد تا خداوند شما را محبت نمايد.
قُل أطيعُوا اللهَ وَ الرَّسولَ فَإن تَوَلَّوا فَإنَّ اللهَ لايُحِبُّ الکافِرينَ:(آل عمران/32) بگو خدا و پيام آور را فرمان بريد؛ اگر نافرماني کرديدخدا کافران را دوست ندارد.
وَأطيعُوا اللّه‏َ وَ رَسولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُكُم وَاصبِرُوا إنَّ اللّه‏ مَعَ الصّابِرين: (انفال/46): از خدا و پيامبرش فرمان بريد و با هم ستيزه جويى نكنيد كه (براثرتفرقه) سست و ضعيف مى‏شويد در نتيجه: قدرت و عظمت يا آبروى شما مى‏رود و صبر پيشه نماييد كه خداوند با شکيبايان است.
عدم‏اطاعت و پيروى از رهبرى، اختلافات را برمى‏انگيزاند و پديده ي به دست آمده از آن، آن چيزى جز فنا ونابودى نيست. ملاحظه مى شود آيات قرآن فرهنگ اطاعت از پيامبران را كه رهبران فكرى و حقيقى جامعه هستند، رشد مى‏دهد تا جامعه به فوز و رستگارى برسد. اشاره به آيه 52 سوره نور: وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَخشَ اللَّهَ وَیَتَّقْهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الفَائِزُونَ و کسانی که از خدا و رسولش فرمان برداري نمايند و نسبت به خدا فروتني داشته باشند و از او پروا کنند اینان خود کامياب اند. و 71 سوره احزاب: ...وَ مَن يُطِعِ اللهَ وَ رَسولَهُ فَقَد فَازَ فَوزاً عَظيماً: هرکس از خدا و رسولش فرمان برد به رستگاري بزرگي رسيده است. امّا سه نكته ديگر:
1 –  نرمش بامردم
2 -  بخشش از اشتباه مردم
3 – همايش هم فکري با مردم
را مى توان از آيه ي ذيل استفاده‏كرد:
وَلَو كُنتَ فَظّاً غَليظَ القَلبِ لَانفَضُّوا مِن حَولِك فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُمْ وَشاوِرهُم فِي الامرِ...( آل عمران/159): اگر خشن و سنگدل بودى از دورت پراكنده‏مى‏شدند( بااين كه نرم‏خو هستى بازهم) از آنان در گذر و برايشان آمرزش خواه ـ به آنان بها بده ـ در امرحكومت و... ـ باايشان مشورت كن... 
اين آيه از مجموعه آياتى است كه در دوران جنگ أُحد و بهتر بگوييم در زمانى كه حكومت اسلامى مدينه درگير جنگ بوده، نازل شده و نص قرآن است و حجت شرعي را بر ما تمام مي کند در نظام اسلامي بايد اين آيه، پرچم نوع رفتار با مردم باشد زيرا در زمان جنگ که حکومت ها هميشه حالت فوق العاده اعلام مي کنند، خداوند به پيامبرش چنين روشي را گوش زد مي فرمايد؛ درهمين دوران خداوند متعال به مهربان ترين وكامل ترين انسان بازهم سفارش نرمخويى و مهربان بودن مى نمايد تا جايگاهش در ميان امت بيشتر شود، محبوبيت و پايگاه مردمى آن حضرت افزون گردد و تبليغ كامل مكتب توحيد صورت گيرد.
حكومت اسلامى بر خلاف ديگر نظام‏هاى سياسى كه عرصه را بر مردم تنگ مى‏كنند، ميدان صميميت، نرمخويى و مشاركت و مشاورت را گسترش مى‏دهد. حکومتي که با تازيانه و درفش با مردم رفتار کند، نمي تواند مردم را به اطاعت بکشاند و محبوبيت عمومي را در کشورش گسترش دهد.
قرآن همان طور كه به برگزيده ي خدا صلى‏الله‏عليه‏ و‏آله يعنى پيامبراسلام اينگونه سفارش مى‏كند، مردم را نيز فرامى‏خواند كه از اطاعت پيامبران و رهبران خدايى سرپيچى نكنند زيرا مخالفت با خداوند و پيامبر،عامل نابودى و هلاكت يك جامعه است و چه هلاكتى بدتر از سقوط در آتش جهنم: إنَّ الَّذينَ يُحادُّونَ اللّه‏ وَ رَسولَهُ كُبِتُوا كَما كُبِتَ الَّذينَ مِن قَبلِهِم...(مجادله/5) ؛ اِنَّ الذينَ يُحادُّونَ اللّه‏ وَرَسولَهُ أُولٰئِك فِي الأَذَلّينَ(مجادله/20)؛ كَتَبَ اللّه‏ لَأَغلَبَنَّ أَنَا وَرُسُلي إنَّ اللّه‏َ قوىٌّ عزيزٌ: (مجادله /21): كسانى كه با خدا و رسولش مخالفت مى‏كنند مانند ديگران كه پيش از آنان بوده‏اند به آتش عذاب در افتند... كسانى كه با خدا و رسولش مخالفت مى‏كنند در پست ترين جايگاه قرار دارند؛... خدا واجب كرده‏است كه من و پيامبرانم به طور حتم چيره مى‏شويم و يقين بدانيد كه خدا قوى و غلبه كننده‏است.
با توجه به آيات قرآن در بالا براى اينكه جامعه اسلام ناب محمدى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله برقرار بماند، بايد از رهبرى آن جامعه ي مكتبى اطاعت شود: