خرد در شاهنامه با چاشنی احادیث (قسمت یکم)

به نام خداوند جان و خرد = کز این برتر اندیشه بر نگذرد

خداوندِ نام و خداوندِ جای = خداوندِ روزی‌دِهِ رهنمای

خداوند کیوان و گَردان‌سپهر= فروزندهٔ ماه و ناهید و مهر

ز نام و نشان و گمان برتر است = نگارندهٔ برشده پیکر است

به بینندگان آفریننده را = نبینی مرنجان دو بیننده را

نیابد بدو نیز اندیشه راه = که او برتر از نام و از جایگاه

سخن هر چه زین گوهران بگذرد = نیابد بدو راه جان و خرد

نگاهی گذرا بر خردمندی:

در آغاز، مقدمه وار به چند بیت از شاهنامه و چند حدیث اشاره می رود سپس جداگانه به نشانه های خردمندی اشاره می شود:

به نام خداوند خورشید و ماه = که دل را به نامش خرد داد راه:

توانا و دانا و دارنده اوست = خرد را و جان را نگارنده اوست

چو دانا پسندد پسندیده گشت = به جوی تو در آب چون دیده گشت

امام علی ع: اَفضَلُ النِّعَمِ اَلعَقلُ(غررالحکم ترجمه ی محمدعلی انصاری فصل 8 ص 176): برترین نعمت های خدا عقل است:

خرد بهتر از هرچه ایزد بداد = ستایش خرد را به از راهِ داد:

خرد رهنمای و خرد دل گشای = خرد دست گیرد به هردو سرای:

- ناظِرُ قَلبِ اللَّبیبِ بِهِ یُبصِرُ رُشدَهُ وَ یَعرِفُ غَورَهُ وَ نَجدَهُ(غررالحکم ترجمه انصاری فصل 82 ص 777): انسان با خرد راه رشدش را با دیده ی دل بنگرد و نهایت کار و راهش را بشناسد.

- اَلعَقلُ یُصلِحُ الرَّویَّةَ(غررالحکم ترجمه انصاری فصل 1 ص 20): خرد روش های انسان را درست می کند.

- اَلعَقلُ یُوجِبُ الحَذَرَ(غررالحکم ترجمه انصاری فصل 1 ص 29):: خرد،عامل پرهیز و ترس از گناه یا خطای انسان است.

- اَلعَقلُ رُقیٌّ اِلیٰ عِلّییّنِ(غررالحکم ترجمه انصاری فصل 1 ص 48): خرد انسان را به جهان های بالا می برد:

خرد پاسبان باشد و نیکخواه = سرش بر گذارد به ابر سیاه

توانا بود هر که دانا بود = ز دانش دل پیر برنا بود

کسی کو خِرَد را نَدارَد زِ پیش = دِلش گَردَد از کَردهٔ خویش ریش:

- اَلجَهلُ یُزِلُّ القَدَم وَ یُورِثُ النِّدَمَ(غررالحکم ترجمه انصاری فصل 1 ص 48): نادانی عامل لغزش است و پشیمانی را در پی دارد.

- اَعقَلُ النّاسِ اَنظَرَهُم فِی العَواقَبِ(غررالحکم ترجمه انصاری فصل 8 ص 213): خردمندترین انسان ها آن است که پایان کار ها را از ابتدا به بهترین وجه بنگرد:

خرد چشم جان است و چون بنگری = تو بی چشم شادان جهان نسپری

- اَلعَقلُ یَنبوعُ الخَیرِ(غررالحکم ترجمه انصاری فصل 1 ص 24): خرد سرچشمه ی بهترین هاست.

- اَعقَلُ النّاسِ مَن اَطاعَ العُقَلاءِ(غررالحکم ترجمه انصاری فصل 8 ص 175): داناترین مردم کسی است که گوش به حرف خردمندان بدهد؛ از آنان پیروی کند.

- اَعْقَلُ النّاسِ مَنْ غَلَبَ جِدُّهُ هَزْلَهُ وَ اسْتَظْهَرَ عَلى هَواهُ بِعَقْلِهِ)غررالحکم حدیث 3355): عاقلترین مردم كسى است كه جدّى اش از شوخى اش بيشتر باشد و با كمك عقلش بر هوا وهوسش پيروز گردد.

- بِالعَقلِ كَمالُ النَّفسِ(غررالحكم ترجمه انصاری فصل 18 ص 336): به وسيله ی خرد، نفس انسان به كمال می رسد.

سردمداران یا فرادستان جامعه باید دو ویژگی داشته باشند: یکم: خردمندی؛ دوم: خداباوری یا ایمان به آفریدگار جهان که او نگرش همه جانبه برما دارد و بر ما چیره است:

هر آن کس که بر تخت حشمت نشست = بباید خردمند و یزدان پرست

وگر چند بخشی ز گنج سخن = بر افشان که دانش نیاید به بُن

دنبال امیال نفسانی یا هوا و هوس رفتن نتیجه اش چیزی جز بدبختی برای انسان نخواهد بود:

وگر برگزینی ز گیتی هوا = بمانی به چنگ هوا بینوا

- العاقِلُ مَن تَوَرَّعَ الذُّنوبِ وَ تَنَزَّهَ مِنَ العُیوبِ(غررالحکم ترجمه انصاری فصل 1 ص 68): خردمند کسی است که از گناهان بپرهیزد و از زشتی ها پاک باشد:

هر آن کس که او شاد شد از خرد = جهان را به کردار بد نسپرد

بداند بد و نیک مرد خرد = بکوشد به داد و بپیچد ز بد

نگهداشتن جان پاک از بدی = به دانش سپردن ره بِخردی

بدانش نگر دور باش از گناه = که دانش گرامی تر از تاج و گاه

بدانش بود مرد را ایمنی = ببندد ز بد دست اهریمنی

ولیکن سرشت بد و خوی بد = تو را نگذراند به راه خرد

بدی خود بدان تخمه در گوهرَست = به بد کردن آن تخمه اندر خورَست