112. الله الصمد (حکایت های ملا جمال)
یکی از دوستان می گفت چند سال پیش در اشتهارد کرج برمنبر در حال سخنرانی بودم در باره ی یکی از موارد صحیح بودن نماز که: مخارج حروف باید درست ادا شود. مثال زدم: باید دقت کرد "صمد" در "الله الصمد" را با مخرج "ص" ادا شود که اگر با "س" خوانده شود، معنای خاشاک و زباله می دهد درحالی که باید به معنای بی نیاز باشد. یکی از مستمعین با صدای بلند با فاصله ای که نشسته بود. های! شما صبح کی نماز می خوانی؟ گفتم نزدیک طلوع آفتاب، نماز لب طلایی !! خوب؛ می دانی من هنوز فجر ندمیده، اذان صبح رانگفته اند بلند می شوم یخ حوض را می شکنم، وضو می گیرم، می روم مسجد؛ صبر می کنیم تا آقا بیاید و اذان را که گفتند نماز می گذاریم. پناه برخدا! مگر خدا عقل ندارد که بداند من وقتی میگم: الله الصمد؛ دارم میگم خدا بی نیاز است؟ یعنی خدا تشخیص نمی دهد؟ این چه حرفیه شما می زنی آقا؟ يعني من اين همه زحمت مي کشم که بيام بگم خدا خاشاک است؟! خوب معلوم است که ميام بگم خدا بي نياز است. آن وقت نماز تو قبول است و نماز ما باطل!!