12- " عبرت نگرفتن از انقراض امتهاى پيشين " ازعوامل سقوط فرادستان از فرودستان – 5
قرآن براى اين كه بيشتر از طريق دانش حسى انسان را به پند پذيرى از امت هاى گذشته وا دارد، او را به سير و سفر ترغيب مى كند تا از سرزمين هاى آنان ديدن كند و عاقبت كار آنان يا پايان ناخوشايندشان را ملاحظه نمايد بلكه دست و پاى خود را جمع كند و خطاهاى پيشينيان را انجام ندهد که گرفتارسرانجام آنان شود.
آنچه كه عامل نابودى پيشينيان بوده، قانون و سنت خداوندى است. وقتى قانون باشد، مى رساند كه امت هاى آينده و حال نيز مثل امت ها و جامعه هاى گذشته در صورت تكرار همان رفتار و خلافکاری ها، سرانجام و پايانى چون آنان خواهند داشت:
قَد خَلَت مِن قَبلِکُم سُنَنٌ؛ فَسِيرُوا فِي الْأَرضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ: (آل عمران/ 137) برپیشینیان از شما، قانون و روش ها(ی حتمی خدا) جاری شده پس بر زمين گردش کنید و بنگريدعاقبت دروغ پنداران (خدا و پيامبران) چگونه بوده است.
أَوَ لَم یَسِیرُوا فِی الْأَرضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ کَانُوا مِن قَبْلِهِم کَانُوا هُم أَشَدَّ مِنْهُم قُوَّةً وَآثَارًا فِی الْأَرضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِم وَمَا کَانَ لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ: (غافر/21 و فاطر/44) آيا بر زمين سير نمى كنيد تا به چگونگى پایان کار كسانى كه قبل از ايشان بوده و بيشتر از - معاصران - نيرو و آثار داشته اند، بنگريد؟ پس خدا آنان را به گناهانشان گرفت و كسى نبود از آنان نگهدارى كند - تا نابود نشوند و قدرت از دستشان بیرون نرود-
... فَسِيرُوا فِي الْأَرضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (نحل/ 36) “پس بر زمين سير كنيد و سرانجام تكذيب كنندگان را بنگريد.
قُل سِيرُوا فِي الأَرْضِ فَانظُرُوا کيْفَ کانَ عَاقِبَةُ المُجرِمِينَ: (نمل/69) بگو در زمین بگردید و فرجام گنه کاران را بنگرید چگونه بوده است.
قرآن رمز پند گرفتن از زوال و بقای امت هاى گذشته را از دو راه به ما گوش زد کرده است
الف : از طريق حسی اين همه اهميت داده که در بالا یادآوری شد وباز فرموده : فَاعتَبِروا يا أولِى الأبصار: (حشر/2) اى صاحبان بصيرت عبرت گيريد.
ب :از طريق تعقل و خردورزی سفارش نموده: لَقَد كانَ فى قَصَصَهِم عِبرَةٌ لِأُولِى الأَلبابِ: (یوسف /111) به تحقيق در قصه ها و داستان آنان عبرت گرفتن براى خردمندان وجود دارد.
سعدی نیز گوید:
این که در شهنامه ها آورده اند / رستم و روئینه تن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان مُلک / کز بسی خلق است دنیا یادگار
این همه رفتند و مای شوخ چشم / هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار...
آنچه دیدی برقرار خود نماند / وین چه بینی هم نماند برقرار...
آدمی را عقل باید در بدن / ورنه جان در کالبد دارد حمار!...
چون خداوندت بزرگی داد و حکم/ خُرده از خُردانِ مسکین درگذار
چون زبر دستیت بخشید آسمان / زیردستان را همیشه نیک دار(کلیات سعدی ، مواعظ، ص724)
امام على عليه السلام نيز همانند قرآن مى فرمايد:
أَلاَ وَ قَدْ أَمْعَنتُم فِی اَلْبَغْیِ وَ أَفْسَدتُمْ فِی اَلْأَرْضِ مُصَارَحَةً لِلَّهِ بِالْمُنَاصَبَةِ وَ مُبَارَزَةً لِلْمُؤْمِنِینَ بِالْمُحَارَبَةِ؛ فَاللَّهَ اَللَّهَ فِی کِبْرِ اَلْحَمِیَّةِ وَ فَخْرِ اَلْجَاهِلِیَّةِ فَإِنَّهُ مَلاَقِحُ اَلشَّنَئَانِ وَ مَنَافِخُ اَلشَّیْطَانِ اَلَّتِی خَدَعَ بِهَا اَلْأُمَمَ اَلْمَاضِیَةَ وَ اَلْقُرُونَ اَلْخَالِیَةَ حَتَّى أَعْنَقُوا فِی حَنَادِسِ جَهَالَتِهِ وَ مَهَاوِی ضَلاَلَتِهِ ذُلُلاً عَنْ سِیَاقِهِ سُلُساً فِی قِیَادِهِ أَمْراً تَشَابَهَتِ اَلْقُلُوبُ فِیهِ وَ تَتَابَعَتِ اَلْقُرُونُ عَلَیْهِ وَ کِبْراً تَضَایَقَتِ اَلصُّدُورُ بِهِ: (نهج البلاغه صبحی صالح خطبه 192 ص 289)« بدانید در سرکشى و ستم زیاده روى کرده؛ و در زمین با خداوند درگیرشده ، فساد به راه انداختید؛ و آشکارا با مؤمنان به نبرد پرداختید. خدا را خدا را در نظرگیرید: از تکبّر و خودپسندى، و از فخرفروشی جاهلانه دوری گزینید؛ این حالت جایگاه بغض و کینه و رشد وسوسههاى شیطانى است که امت هاى گذشته، را فریب داده، تا آنجا که در تاریکىهاى جهالت فرو رفتند و در پرتگاه هلاکت سقوط کردند و به آسانى به همان جایى که شیطان مىخواست، کشانده شدند. کبر و خود پسندى چیزى است که قلبهاى متکبّران را همانند کرده تا قرنها به تضاد و خونریزى گذراندندو سینهها از کینهها تنگ گردید.»( برگرفته از سایت علی ام الکتاب)
وَ بَقِىَ قَصَصُ أخبارِهِم فيكُم عِبرَةً لِلمُعتَبِرينَ مِنكُم: (نهج البلاغه فیض الاسلام ص 803 و نهج البلاغه صبحی صالح خطبه 192 ص297 تغییر اندک) “و اخبار سرگذشت آنان - امت هاى پيشين - در ميان شما باقى مانده است تا پند وعبرتی براى پند پذیران شما باشد.
فَاعتَبِروا بِحالِ وَلَدِ اسماعيلَ وَ بَنى اسحاقَ و بَنى اسرائيلَ عليهم السلام فَما أشَدَّ اعتِدالَ الاَحوالِ وَ أقرَبَ إشتِباهَ الأمثالِ !(نهج البلاغه موضوعی 1740 و نهج البلاغه صبحی صالح ص 297 و نهج البلاغه فیض الاسلام ص 805) پس، ازوضعیت فرزندان اسماعيل، فرزندان اسحاق و فرزندان يعقوب پند گيريد كه “چقدر سرگذشت ها همه با هم متناسب و داستان ها شبيه و نظير يكديگرند.
اِحذَرُوا مَا نَزَلَ بِالْأُمَمِ قَبْلَکُمْ مِنَ اَلْمَثُلاَتِ بِسُوءِ اَلْأَفْعَالِ وَ ذَمِیمِ اَلْأَعْمَالِ فَتَذَکَّرُوا فِی اَلْخَیْرِ وَ اَلشَّرِّ أَحوَالَهُم وَ اِحذَرُوا أَنْ تَکُونُوا أَمْثَالَهُم فَإِذَا تَفَکَّرْتُمْ فِی تَفَاوُتِ حَالَیْهِمْ فَالْزَمُوا کُلَّ أَمْرٍ لَزِمَتِ اَلْعِزَّةُ بِهِ شَأْنَهُمْ وَ زَاحَتِ اَلْأَعْدَاءُ لَهُ عَنْهُم وَ مُدَّتِ اَلْعَافِیَةُ بِهِ عَلَیْهِمْ وَ اِنْقَادَتِ اَلنِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُم وَ وَصَلَتِ اَلْکَرَامَةُ عَلَیْهِ حَبْلَهُمْ مِنَ اَلاِجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ وَ اَللُّزُومِ لِلْأُلْفَةِ وَ اَلتَّحَاضِّ عَلَیْهَا وَ اَلتَّوَاصِی بِهَا وَ اِجْتَنِبُوا کُلَّ أَمْرٍ کَسَرَ فِقْرَتَهُمْ وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ مِنْ تَضَاغُنِ اَلْقُلُوبِ وَ تَشَاحُنِ اَلصُّدُورِ وَ تَدَابُرِ اَلنُّفُوسِ وَ تَخَاذُلِ اَلْأَیْدِی:( نهج البلاغه صبحی صالح خ 192ص 296) ازآن چه (کیفرنابودی) که بر اثر کردار بد و کارهاى ناپسند بر امّتهاى پیشین فرود آمد، دوری گزینید؛ و حالات گذشتگان را در خوبى و بدی ها (برای خود) یاد آوری کنید؛ و ازاین که همانند آنان شوید، بپرهیزید. پس آنگاه که در تغییر و تحولات گوناگون زندگى گذشتگان می اندیشید، به کارهایی باید بپردازید که عامل عزّت آنان شد؛ و دشمنان را از سر راهشان برداشت؛ و سلامت زندگى آنان را بادوام کرد؛ و نعمتها را به خاطر آن در اختیارشان گذاشت؛ و به آنان بزرگواری و جایگاه با ارزش بخشید که از تفرقه و جدایى اجتناب کردند، و بر وحدت و همدلى همّت گماشتند؛ و یکدیگر را به وحدت واداشته به آن سفارش کردند. و از کارهایى بپرهیزید که : "پشت آنها را شکست؛ و قدرت شان را درهم کوبید چون کینه توزى با هم، پرکردن دلها از بخل و حسد، به یکدیگر پشت کردن و از هم بریدن، و دست از یارى هم کشیدن".
خَلَّفَ لَكُم عِبَرا مِنْ آثَارِ الْمَاضِينَ قَبْلَكُم: (نهج البلاغه صبحی صالح خطبه 83 ص 110) خداوند از آثار گذشتگان براى شما عبرت هايى قرار داده است.
اَلْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ وَ اَلاِعْتِبَارُ مُنْذِرٌ نَاصِحٌ وَ کَفَى أَدَباً لِنَفْسِکَ تَجَنُّبُکَ مَا کَرِهْتَهُ لِغَیْرِکَ: (نهج البلاغه صبحی صالح حکمت365ص 538)اندیشه، آیینهاى شفّاف است و پند گرفتن ازرخدادها(برای دیگران)، بیم دهندهاى دلسوز و مهربان است، و تو را در تربیت خویش همین بس که از آنچه انجام دادنش را براى دیگران نمىپسندى بپرهیزى.
وَاعتبِرُوا بِما قدْ رأيْتُم مِن مَصارِعِ الْقُرُونِ قبلكُم(نهج البلاغه صبحی صالح خطبه 161ص 230) از آنچه كه در ميدان هاى نابودى امت هاى پيشين ديده ايد، عبرت گيريد (تا دچار
فروپاشي نشويد.)
تصویری از خرداد ماه 1390 - زندگینامه علمی: