عوامل سقوط فرادستان از فرودستان بخش اول - 2
معانى واژه‏هاى مورد بحث:
عوامل يا علل
اكنون به واژه‏هايى مى پردازيم كه جنبه كاربردى دارند و در اين نوشته  از آن ها استفاده شده است:
"عوامل" جمع "عامل": يعنى عمل كننده و اثرگذار و "علل" جمع "علت": يعنى چيزى كه باعث و سبب ايجاد چيز ديگرى مي شود.اين دو اصطلاح در قرآن به طور مفرد يا جمع بکار نرفته و مورد بحث قرار نگرفته‏اند تا بتوان با استفاده از كتب لغت آنها را مورد بررسى قرار داد. آنچه كه مسلم است «عامل» يا «علت» باعث بوجود آمدن حالت يا عمل و نتيجه‏اى مى‏شود خواه مادى باشد يا معنوى. اين مطلب آنقدر واضح و روشن است كه احتياج به استدلال ندارد و به اصطلاح از بديهيات است، ولى از آنجاكه رابطه علت و معلولى يا عمل و عكس‏العمل، حاكم بر پديده‏ها و هر پديده ي "ممكن" مى‏باشد و اصلاً بحث جزا و پاداش در مقابل انجام فعل و عمل است، به آياتى از قرآن اشاره مى‏كنيم:
آياتى را در قرآن داريم كه پاسخ براى پرسش هاى مُقدّرى است كه شايد براى افرادى پديد آيد؛ مثلاً: خداوندا چرا اين گروه را نابود كردى؟ براى چه آنها را از هستى انداختى و ريشه‏كن كردى؟ در پاسخ مى‏آيد: أهلَكْناهُم اِنّهُم كانوا مُجرِمين(دخان/ 37؛ در اين آيه "اِنَّ" علت و سبب را مى رساند): «آنان را نابود كرديم زيرا مجرم بودند.» عامل، "مجرم بودن" و نتيجه، "نابودى" آنان؛ يا در هر جا كه بحث انتقام در قرآن آمده، نتيجه و معلول کرداري از انسان هاست كه خداوند به روش هاى مختلف از آنان انتقام گرفته است: فَانْتَقَمْنا مِنْهُم فَأَغْرَقْناهُم في اليَمّ: «بنابراين از آنان انتقام گرفتيم پس در دريا غرقشان كرديم.» (اعراف/ 136. اصل در حرف  "فاء" عطف، ترتيب وتعقيب است ولى معناى سببى از آن گرفته شده. مبادى العربيه، ج 4 ص 365.) لذا معناى معلوليت ونتيجه را از آن در آيات استفاده كرده‏ايم. ترجمه ي "الاتقان فى علوم القرآن" ص 574 بحث «فاء».) اِنّا مِنَ المُجرِمينَ مُنتَقِمون:«ما به يقين از گناهكاران انتقام گيرنده‏ايم.» (سجده/ 22)
اگر در اين باره بخواهيم از آيات قرآن مثال آوريم، مى‏توان به ده ها آيه تمسك جست؛ از قبيل آيات قصاص، آيات احكام، حدود و...؛ براى تكميل اين نكته به مطلبى از شهيد صدر بسنده مى‏كنيم: «وَ أَلَّوِ استَقامُوا عَلىَ الطَّريقَةِ لَأَسقَيناهُمْ ماءً غَدَقاً: اگر بر طريقه ي مستقيم پايدار بمانند ما به آنها آب فراوان روزى بنوشانيم. ... اين آيه از يكى از سنت‏هاى تاريخى سخن مى‏گويد. سنتى كه توليد فراوان را وابسته به عدالت در توزيع مى‏داند، اين سنت نيز به زبان قضيه شرطيه آمده است و بطور وضوح از شكل دستورى جمله شرط و جزا استفاده شده است.»( سنت‏هاى تاريخ در قرآن ص 166 و 167) بنابراين "نتيجه"، دستاورد مقدمات، اسباب و عوامل هستند كه زمينه ي  آن را فراهم كرده است و از اين آيات به يكى از دلايل عقلى به نام«رابطه علت و معلولى» كه از «علوم استنباطى قرآن است» مى‏رسيم.
از كلام حضرت امير عليه‏السلام هم به نوشته مولى به ابن عباس هنگامى كه او را جانشين خود در بصره قرار داد، اكتفا مى‏كنيم. در اين عبارت نيز رابطه علت و معلولى نهفته است:«وَ اعْلَم أَنَّ ماقَرَّبكَ مِنَ اللّه يباعِدُك مِنَ النّار و ما باعَدَك مِنَ اللّه‏ يُقَرِّبُكَ مِنَ النّار»: بدان هر چه عامل نزديكى تو به خداست، از آتش جهنم دورت مى‏كند و هر چه از خدا دورت نمود به آتش جهنم نزديك مى‏سازد.( نهج البلاغه صبحى‏صالح و فيض‏الاسلام نامه 76)
سنّت
حال كه درباره علل و عوامل به اينجا رسيديم بهتر است راجع به سنت نيز بحثى را مطرح كنيم كه بى‏ارتباط با واژه عوامل نيست. از اين جهت مرتبط است كه عوامل خود گوياى روش و سنتى در مسائل اجتماعى است، البته سنت به اين مفهوم همان سنت‏هاى اجتماعى است كه در ارتباط با ظهور و سقوط جوامع و اقوام و ملل در طول تاريخ به عنوان وسيله و ابزار لايتغير و ثابت در قرآن مطرح است و به آنها «سنن الهى» گفته مى‏شود. سنن جمع سنّة: يعني سيره وروش يا قانون.
سُنَّة بر وزن فُعْلَة از "س، ن، ن" گرفته شده است که معاني بسياري در کتاب هاي لغت برايش آورده اند: تيز کردن، مسواک زدن، گاز گرفتن، نقاشي کردن، به تندي راندن يا تيز راندن  و آراستن سخن(مفردات راغب، اقرب الموارد، مقائيس اللغه، جمع‏البحرين، المنجد. ماده س ن ن) آنچه در همه اين معناها وجه مشترکي را مي رساند اين است که ديگران مي توانند مانند آن را انجام دهند به عبارت ديگر"مشخص كردن يك حالت و يك قالب براى چيزى است"يا "چيزى را براى يك "كاربرد" آماده كردن" يا "ضابطه اى مشخص براى عملى".
 معناى لفظ "سنة"  در"فرهنگ لغت‏"ها با اندك تغييرى در عبارت: "طريق و روش" آمده كه الگويي براي ديگران است. مفسران نيز همين نظر را برگرفته‏اند.( طبرسى در مجمع البيان ج 3 ص 79؛ الميزان ج 9، ص 75، الميزان ج 4، ص 31؛ فخر رازى در تفسير الكبير، ج 9، ص 11و...)
بنابر اين با توجه به معانى كه سنت را سيره، طريقه، طبيعت و راه و روش گرفته‏اند، همان طور که گفتيم: سنت يعنى: "قانون و روشى كه حكم يك قالب كاربردى را دارد" و بر همان اندازه ي قالب، مانند آن را مى‏توان پديد آورد يا انجام داد و همچنين عامل و علتى است كه زمينه‏ساز نتيجه و اثرى خواهد بود. حركت‏ها و جريان ها، افعال و كردار جامعه‏ها و امت‏ها اگر در اين چهارچوب و سنت‏ها قرار گيرند، تكرار گذشته‏هاست و اين سنت‏ها، دگرگونى و تغيير پذير نيستند.
به اندازه ي نياز درباره سنت‏، مطالبى را آورده شد و آنچه كه مفيد فايده از شناخت سنن الهى پيرامون جوامع بشرى در گذشته و حال و آينده است، مي توان عوامل هلاكت و نابودى امت‏ها را پيدا كرد و با پذيرش عبرت از گذشتگان، چراغى براى آيندگان روشن نمود كه خود، عبرت براى ديگران نشوند.(چند كتاب درباره سنت‏هاى خداوند متعال به رشته تحرير در آمده كه در زمينه خود قابل استفاده پژوهشگران است: "سنت‏ها از ديدگاه قرآن" از مسيح مهاجرى؛ "سنت‏هاى اجتماعى در قرآن" از احمد حامد مقدم؛ "سنت‏هاى تاريخ در قرآن" از شهيد صدر، ترجمه دكتر سيد جمال موسوى اصفهانى)