شعر نوروز و بهار
شعر نوروز و بهار
نسیم صبح نوروزی بزد بوسه به خاک ما/ زمین بیدار گشت و سبزه رقصان شد به خاک ما
ازین مژگان سبزینش؛ ازین گلبرگ رنگینش/ زند لبخند شیرینش بهار شادِ خاک ما
همه صحرا ز پروانه ، نشان روز نو داده/ ز نوروز فریدونی و جام جم ز خاک ما
زمین را مخمل سبزه، بهار عشق می سازد/ نسیم باد نوروزی، زداید غم زخاک ما
چو خورشیدش ز کو سرزد، زنَد بانگ بهاری را/ به خوان آرد چکاوک را به مرز و بومِ خاک ما
بزد چشمک بهار سبز و دل هم با نسیمش شد / ز آب و گلشن سبزه بهاران گشته خاک ما
به دامان طبیعت رو؛ ترنُّم کن به آوازی / به آب و سبزه دل خوش کن جدا از غم زخاک ما
نصرت الله جمالی 11/11/1392
+ نوشته شده در شنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 12:2 توسط نصــــرت الله جـــــمالي
|
تصویری از خرداد ماه 1390 - زندگینامه علمی: