نقدی یر مقاله ی خودگرایی و دگرگرایی در فلسفه اخلاق (بانگرشي از اسلام بر آن) قسمت دوم
نقدی یر مقاله ی خودگرایی و دگرگرایی در فلسفه اخلاق (بانگرشي از اسلام بر آن) قسمت دوم
اما نویسنده این مقاله در دنباله می گوید:
«سودگرایی بر آن است که فرد باید همه افراد را مورد لحاظ قرار داده و در صدد ایجاد بیشترین میزان غلبه خیر بر شر باشد؛ و در مقابل، خودگرایی معتقد است که هر شخصی باید درصدد حداکثر کردن خیر خاص خودش باشد. هر دو نظریه غایت گرایانه هستند؛ به این معنا که معتقدند کار درست همواره ایجاد خیر خاصی است. با این تفاوت که سودگرایان مدعی هستند که خیری که فرد باید در صدد... حداکثر کردن آن باشد، خیر جهان شمول، یعنی خیر همه انسان ها و شاید بتوان گفت خیر همه مخلوقات مدرک، می باشد. از سوی دیگر، خودگرایان معتقدند که خیری که باید هدف غایی فرد باشد تنها خیر خودش می باشد.
این شیوه از طبقه بندی نظریه های اخلاقی مدیون هنری سیجویک است. سیجویک گزینش یکی از دو نظریه سودگرایی و خودگرایی را یکی از مسائل اصلی فلسفه اخلاق دانسته است. وی در کتاب شیوه های فلسفه اخلاق (The luthods of Methics 1874) به طرح ریزی این مسئله بر اساس این فرض پرداخته است که خیر با لذت همسان است (آموزه موسوم به «لذت گرایی» (hedonism). او سودگرایی، را برای دلالت بر دیدگاهی به کار می برد که می گوید فرد باید درصدد حداکثر کردن میزان لذت در جهان باشد. وی معتقد است که تنها خودگرایی که ارزش بحث و بررسی دارد، خودگرایی لذت گرایانه (hedonistic egoism) می باشد. از آن رو که تعداد معدودی از فیلسوفان امروزه یکسان بودن لذت و خیر را پذیرفته اند، اصطلاحات این بحث، تغییر یافته اند.»
مي گويم:
به نقد این گفتار سیجویک در باره خیر و لذت بپردازیم که نمیشود گفت خیر و لذت همه جا با هم یکی هستند. بسیاری از لذت ها هست که خیر نیست و بسیاری از خیرها هست که لذت نیست. به قول منطقی ها نسبت "عموم و خصوص من وجه" بین این دو حاکم است یعنی بعضی از لذت ها خیرند و بعضی از خیرها لذتند . نه نسبت تساوی بین این دوکلی: "خیر" و "لذت" که به آن موجبه کلیه گویند.
در قرآن نیز اگر به این آیه دقت کنیم به درستی نظرِ خود پی می بریم: یک سری از کارها هست که شما برای انجامش اکراه دارید ولی همان برای شما خیر است و کارهایی را دوست دارید که انجام دهید ولی برای شما بد است. از این آیه می فهیمیم هر خیری لذت نیست و هر لذتی خیر نیست. «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(بقره/216) شاید از چیزی کراهت دارید. از چیزی بدتان میآید. خیلی وقتها از چیزی بدتان میاید «وَ هُوَ خَیْرٌ لَكُمْ» یعنی به نفعتان است. و چه بسا «تُحِبُّوا» به یك کار يا چيزي را دوست داريد اما «وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ» به ضرر شما است.
اما نویسنده این مقاله در دنباله می گوید:
«سودگرایی بر آن است که فرد باید همه افراد را مورد لحاظ قرار داده و در صدد ایجاد بیشترین میزان غلبه خیر بر شر باشد؛ و در مقابل، خودگرایی معتقد است که هر شخصی باید درصدد حداکثر کردن خیر خاص خودش باشد. هر دو نظریه غایت گرایانه هستند؛ به این معنا که معتقدند کار درست همواره ایجاد خیر خاصی است. با این تفاوت که سودگرایان مدعی هستند که خیری که فرد باید در صدد... حداکثر کردن آن باشد، خیر جهان شمول، یعنی خیر همه انسان ها و شاید بتوان گفت خیر همه مخلوقات مدرک، می باشد. از سوی دیگر، خودگرایان معتقدند که خیری که باید هدف غایی فرد باشد تنها خیر خودش می باشد.
این شیوه از طبقه بندی نظریه های اخلاقی مدیون هنری سیجویک است. سیجویک گزینش یکی از دو نظریه سودگرایی و خودگرایی را یکی از مسائل اصلی فلسفه اخلاق دانسته است. وی در کتاب شیوه های فلسفه اخلاق (The luthods of Methics 1874) به طرح ریزی این مسئله بر اساس این فرض پرداخته است که خیر با لذت همسان است (آموزه موسوم به «لذت گرایی» (hedonism). او سودگرایی، را برای دلالت بر دیدگاهی به کار می برد که می گوید فرد باید درصدد حداکثر کردن میزان لذت در جهان باشد. وی معتقد است که تنها خودگرایی که ارزش بحث و بررسی دارد، خودگرایی لذت گرایانه (hedonistic egoism) می باشد. از آن رو که تعداد معدودی از فیلسوفان امروزه یکسان بودن لذت و خیر را پذیرفته اند، اصطلاحات این بحث، تغییر یافته اند.»
مي گويم:
به نقد این گفتار سیجویک در باره خیر و لذت بپردازیم که نمیشود گفت خیر و لذت همه جا با هم یکی هستند. بسیاری از لذت ها هست که خیر نیست و بسیاری از خیرها هست که لذت نیست. به قول منطقی ها نسبت "عموم و خصوص من وجه" بین این دو حاکم است یعنی بعضی از لذت ها خیرند و بعضی از خیرها لذتند . نه نسبت تساوی بین این دوکلی: "خیر" و "لذت" که به آن موجبه کلیه گویند.
در قرآن نیز اگر به این آیه دقت کنیم به درستی نظرِ خود پی می بریم: یک سری از کارها هست که شما برای انجامش اکراه دارید ولی همان برای شما خیر است و کارهایی را دوست دارید که انجام دهید ولی برای شما بد است. از این آیه می فهیمیم هر خیری لذت نیست و هر لذتی خیر نیست. «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(بقره/216) شاید از چیزی کراهت دارید. از چیزی بدتان میآید. خیلی وقتها از چیزی بدتان میاید «وَ هُوَ خَیْرٌ لَكُمْ» یعنی به نفعتان است. و چه بسا «تُحِبُّوا» به یك کار يا چيزي را دوست داريد اما «وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ» به ضرر شما است.
+ نوشته شده در پنجشنبه یکم بهمن ۱۳۹۴ ساعت 9:57 توسط نصــــرت الله جـــــمالي
|
تصویری از خرداد ماه 1390 - زندگینامه علمی: